امشب الحمد لله در کلیسای موحدینم کلیساایکه منسوب بتوحید است لهذا خواستم ذکری از

خداوند عالم جمیع را از تراب خلق فرموده جمیع را از یک عناصر خلق کرده کل را از

اول تابستان بود میرزا آقاخان استدعا کرد که جمال مبارک به افجه تشریف ببرند

امشب باید ذکری از ترقی و بقای روح بشود هر نفس موجودى لابد بر این است

هر جزئی از اجزاء فردیه در صور نامتناهی جمادی نباتی حیوانی انسانی سیر دارد

حمد خدا را که در این محفل اجناس مختلفه جمعند در اینجا ما اهل شرقیم و شما اهل غرب همین الفت و اجتماع

میانه جمیع این نعمای جسمانی از همه لذیزتر خواب است روح انسانی یکقدری آزاد میشود

الحمد لله که مجمع نورانیست در پاریس خیلی جمعیتها تشکیل میگردد و محفلها ترتیب

خوش آمدید من وقتی کتاب شما را دیدم خیلی مسرور شدم میخواستم شما را ملاقات و... شما از شرق خیر دارید که چه قدر افق شرق را ظلمت تعصب و نادانی احاطه کرده بود

امروز میخواهم قدری از مصائب جمال مبارک برای شما بیان کنم

در تمام ایام مبارک همیشه آرزوی من این بود که روزی بیاید بلکه انشاء الله بجهتی
