این کتابی است از عبد خدا بسوی بنده از بندگان او الذی اتخذ الی الله سبیلا و بعد

بحر معانی از مطلع فم مشیت رحمانی بصورت این کلمات تجلی فرموده و غیوم اوهام

بعد از حمد و ثنای مقصود عالمیان و اصفیا و اولیای او عرض میشود مکتوب آنجناب

تری محبوبک یا الهی بین ایدی اعدآئک و تسمع حنینه بین اشقیاء خلقک ای رب هذا

ح س علیک بهاء الله و عنایته قد کنت مذکورا لدی المظلوم و یذکرک فیهذا الحین ان

حمد ساحت اقدسی را لایق و سزا که نامه دوستانرا ارمغان اعظم قرار فرمود و در

حمد عمومی از ملکوت عنایت الهی ظاهر و در اینمقام شکر اشیا لازم که از حفیفش

حمد مقدس از ذکر و بیان محبوب بیمانندی را لایق و سزاست که بیک نفحه از نفحات

حمد مقدس از ذکر و فکر مالک اذکار و مظهر اسرار را لایق و سزاست که آیه نازل و

حمد مقصود عالم را که آن برادر مکرم را موید فرمود بر اقبال و توجه و خضوع و

در این حین مبین لسان عنایت رب العالمین ابناء خلیل و وراث

در ساعتی که عروس حزن از قناع نقاب رخ برافراخت و شاهد هموم علم حسرت برافراشت

ذکر الله فی شجره الفردوس فی شاطی البقا علی افنان العما یمین الروح فی وادی

ذکر من لدنا لمن اقبل الی افق اشرق منه نیر بیان الله رب العالمین به ماج بحر العرفان

ذکر من لدنا لمن تشرف بالمنظر الاکبر و فاز بلقاء الله العزیز المنیع توجه الی

ذکر من لدنا لمن توجه الی افقی و فاز بعرفانی و اخذ رحیق البیان باسمی و شرب

ذکری عبدی لیذکره باسمی و ینقطعه عن دونی و انا خیر المنقطعین و یویده علی امری

ریاض بیاض قلوب عاشقان همیشه از شمس جمال جانان مستشرق و حیاض اراضی نفوس

سبحان الذی بیده ملکوت ملک السموات و الارض و انه کان بکل شی علیما له الجود و

سبحان الذی نزل الایات بالحق و قدر لکل شیء ما یتقرب به الی الله المقتدر

سبحان الرحمن الذی انزل البرهان علی صوره الانسان و جعله مشرق آیاته لمن فی

سبحان الله این حین تجلیات رحمت رب العالمین از افق اعلی اشراق نموده و عالم ظلمانی

سبحانک اللهم یا فالق الاصباح و مسخر الاریاح لم ادر بای لسان احمدک و بای قلم

سبحانک یا من بیدک جبروت العز و ملکوت الخلق تفعل ما تشاء بسلطانک و تحکم ما
