ان الخادم قد امر بالاختصار فی ذکر الاخیار من لدی الله المقتدر المختار لان

حمد مقدس از ذکر آمه و خامه مشرق نور سلطان احدیه را لایق و سزاست که علم امرش

الحمد لنیر انار به افق العالم و قلوب الامم الذی به ظهر البحر الاعظم و تغرد

بجناب ذبیح علیه بهاء الله تکبیر مالانهایه برسانید عجبست که خبر ایشان نرسید

آنچه از معنی بیت در آیات الهی نازل و از افق سماء حقیقت مشرق همان تمام است و

قد حضر بین یدینا ما وجدنا منه اقبالک الی الله العلی العظیم و عرفانک مظهر

الها معبودا مسجودا کریما رحیما علیما حکیما غفارا ستارا وهابا تری اولیائک بین

شهد الله انه لا اله الا هو و انا کل له عابدون شهد الله انه لا اله الا هو و انا کل

اینست بدایع نصایح الهی که بلسان قدرت در مکمن عظمت و مقعد قدس رفعت خود میفرماید پس بگوش

در این حین روحا که سما فضل مرفوع و شمس عنایت و الطاف از افق

فصبر جمیل و الله المستعان علی ما یصفون یا حیدر قبل علی علیک بهائی و بهاء من

علم الله تکاد الزفرات تصعدو العبرات تنزل فی فراقکم یشهد الخادم بان الهجر

یوم طلاق است و همچنین حین تلاق گاهی وصل ظاهر و هنگامی فصل حقایق موهومه

حمد فاطر سما و مالک اسما را لایق و سزا که مدح عالم بر مقامش

الحمد لله الذی توحد بالبیان و تفرد بالتبیان و تعظم بالجلال و تعلی بالاجلال

حمد مقدس از شئونات و حوادثات و گفتارهای عباد ساحت امنع اقدس حضرت مقصودی را

قد حضر لدی الوجه کتابک الذی ارسلته الی من ینادی ربه فی الحدباء و توجه الیه

تلک آیات الله قد نزلت بالحق عن جهه ایمن العرش و جعلها الله هدی و ذکری للعالمین... ای یوسف حجّتم بر کلّ من فی السّموات و الارض... انّا قد جعلنا میقاتاً لکم فاذا تمّت المیقات

قل یا ملک الباریس نبأ القسیس بأن لا یدق النواقیس تالله الحق قد ظهر الناقوس

ان یا رئیس اسمع ندآء الله الملک المهیمن القیوم انه ینادی بین الارض و السماء

حمد و ثنا و ذکر و بها صفدران مضمار معانی و بیان را لایق و سزا که ضوضاء مشرکین

تالله یا اسمی الجیم قد قرء لدی العرش کتابک و وجدت منه نفحات حبک لله یشهد بذلک

الحمد لله از فضل الهی و جود و کرم ربانی نار بغی ساکن و نور امر لائح ولکن بعد از

کتاب مرقوم نزل من لدی الله المهیمن القیوم انه لکتاب اذ ظهر ظهر البحر و امواجه
