الحمد لله قرون ظلمانى گذشت قرن نورانى آمد الحمد الله آثار اوهام و تقالید زائل شد و عقول

انسان باید قدر بداند و همیشه شاکر باشد. میرزا آقا جان صابون ساز بود در کاشان مؤمن شد

بخت در عرف دیانت بهائی همان تایید است و تایید همواره متتابع است انقطاع و انفکاک ندارد

بعضی برآنند تحقق اشیاء و ترکیب کائنات و تحلیل منبعث از تفاعل است و بجهت این احتیاج به مدبر حقیقی ندارند

جمال مبارک در عننوان جوانی روزی در قصبهٴیالرود وارد منزل میرزا محمد تقی مجتهد

جمیع بشر حاضر خوردن هستند، اگر بخواهند یک حبه را خلق کنند نتوانند. همه زحمت انسان را خدا می کشد

چون باصطلاحات علمی و براهین عقلی بود منکری نداشت و هیچ نفسی ادنی اعتراضی ننمود البته در اینگونه محافل

در بغداد زين العالدين خاني بود از نجباي ايران به فلاکت افتاده بود

در بیابانی یک نفر عرب مسکین در بالین کلب معلم خود گریه و زاری مینمود راهگذری رسید

در مازندران شب حضرت باب الباب چون حضرت قدوس را دید و بیانات فضل و حکمت از لسان ایشان

دیشب با آنکه حالت قدم برداشتن نبود با وجود این بمجلس رفتیم گفتیم میرویم ولو خطر باشد

دیشب وضع مجلس خیلی موافق حکمت و مورث محبت بود که عقد و ازدواج اهل بها در مجلس بقانون مسیحی هم جاری شود تا نفوس بدانند که اهل بها در بند این رسومات جزئیه نیستند

سُرور قلب من همه جا با من است انفکاک ندارد و دیگر آنکه اسباب سُرور
