ان یا محمد انا وجدنا منک نفحه حبی و عرف ودی لذا تحرک باسمک قلمی الاعلی الذی

ان یا ورقاء ان استمع الندآء من مطلع الکبریاء المرتفع فی سجن عکا انه لا اله الا انا

انا نذکر العباد بالذکر الاعظم الذی جعله الله مبدء ذکر العالمین انه لهو الذی

انشاء الله بعنایات رحمانیه و فیوضات ربانیه فائز باشی و از مائده انقطاع که

ای حبیبان بیائید آهی از دل برکشیم و ناری بر جانها زنیم

ای شیخ فانی انشاء الله لم یزل و لایزال از خود فانی و بذکر حق باقی باشی بشانیکه از

ای کنیز خدا سمع ودیعه رحمانست او را از کلمات و اشارات من علی الارض پاک و طاهر

ای محمد الحمد لله بافق اعلی توجه نمودی و از کوثر وصال آشامیدی و بانوار لقا که

بسا اشجار که باثمار بدیعه الهیه تزیین یابد و ما در تحت تراب مسجون باشیم و چه

بگو چه خوشست کوثر استقامت اگر از دست دوست بیاشامید و چه نیکوست عرف آن اگر بان

بلسان پارسی ذکر میشود تا نفوس آن ارض بشنوند و بیابند حق جل جلاله بلسان

بیقین مبین بدان لحاظ عنایت حق جل جلاله بارض ص بوده و هست در آن ارض

تلک آیات الله الملک العدل المبین الی الذی اهتدی بهدی الروح و توجه الی شطر

تلک آیات اللوح نزلت بالحق لقوم یفقهون و فیه ما یشفی به صدور الذین هم آمنوا

ح ب اسمع ندآء ربک من قطب البقاء و لاتشتغل بدونه بل بذکره العلی العظیم و انه ینادیک

حجاب کذب و جفا نور صدق و وفا را ستر نموده و تقوی تحت براثن طغی معذب گشته شعله

حمد حضرت مقصودی را سزاست که آیاتش ا احاطه نموده و بیناتش جهان کهنه را بطراز

حمد خدا را که آیاتش عالم را احاطه نموده و ظهورات عظمتش بر یکتائیش گواهی داده

حمد خداوند یکتا را لایق و سزاست که بکلمه مبارکه علیا ما بین افئده و قلوب اولیا الف

حمد مقدس از ذکر و بیان مقصود امکان را لایق و سزاست که بیک قطره از دریای جود

در این ساعت و وقت که این طیر از آشیان سکوت و خموش پرواز نمود تا در فضای عزیزانش

ذکر الله عبده لیتذکر فی نفسه و ینقطع عما خلق بین السموات و الارض و یستقیم علی

ذکر الله عن شجره الفردوس قد کان علی هیکل الغلام مشهودا و انه لینطق فی کل شیء

ذکر الله من سدره النار علی بقعه النور فی طور الظهور قد کان علی هیکل الانسان
