اگرچه اول هر نامه بر هر نفسی لازم بل واجب ذکر دوست یکتا و محبوب یکتا و مقصود

کتاب انزله المظلوم انه لهو الرحیق المختوم من لدی الله المهیمن القیوم طوبی لمن

حمد مقدس از عرفان کائنات حضرت مقصودیرا لایق و سزاست که بیک نظر عنایت ذره را

جوهر حمد و ساذج ثنا بساط قدس حضرت محبوبیرا لایق و سزاست که لمیزل مقدس از

جوهر ذکر و ثنا و لطیفه مدح اولی النهی حزب الله را لایق و سزاست که قواصف

حمد مقدس از ادراک عالمیان مقصود امکان را لایق و سزاست که باراده محیطه اش

یا احمد اسمع الندآء من شطر الکبریاء من سدره المنتهی عن یمین بقعه النورآء انه

ذکر من لدنا للذین تمسکوا بحبل الله المتین و تشبثوا باذیال ردآء ربهم الغفور الکریم

حمد ساحت اقدس حضرت مقصودیرا لایق و سزاست که قدرتش مقدسست از قدرتهای عالم و

حمد محبوبی را لایق و سزاست که آفتاب کلمه علیا را از افق لوح بحرکت قلم اعلی

سبحان من انار افق البیان بشمس ذکره الاعظم الذی به ارتعدت فرائص الامم الذین

حمد مقدس از عرفان موجودات حضرت بیزوالی را لایق و سزا که لم یزل و لایزال

سبحان من انار افق العالم بنیر اسمه الاعظم الذی به اخذت الزلازل کل القبائل

لله عملک یا من فزت بالبلاء فی سبیل الله فاطر السماء نعیما لک یا من شربت کاس

الله ابهی شمس البهاء قد ظهرا و تظهرت عند جمال الغیب عن مخزن السترا و ارتفعت بذلک

ذکر من لدنا لمن اقبل الی الله رب العالمین و حضر کتابه فی السجن الاعظم و فاز

الحمد لله الذی رفع سماء البیان و زینها بانجم دریات و نور افقها بشمس ذکر

الحمد لله الذی کان باقیا ببقاء کینونیته و دائما بدوام ازلیته الذی خلق

هذا کتاب من لدنا الی الذی سمی بالحبیب لیکون بذکر الله مذکورا و ان ذکره سبق

یا حبیب فوادی لله الحمد بعنایات لانهایات الهی فائز شدید و بذکرش موفق گشتید و

یوم الله آمد سریر بیان در قطب امکان ظاهر و مکلم طور بر آن مستوی فرات رحمت از

ان یا قلم الاعلی ان اشهد فی نفسک بانه هو الله لا اله الا انا المهیمن القیوم

ملکوت جلال و جمال و جبروت عظمت و اجلال سلطان لاهوت و ملیک حی لایموت را

قد احاطت اریاح البغضا سفینه البطحا بما اکتسبت ایدی الظالمین یا باقر قد افتیت
