کتابت دیده شد و ندایت شنیده گشت انشاء الله لازال بافق اعلی ناظر باشی و بما یحب

کلمه الله قد کانت من سماء الفضل علی العالمین بالحق منزولا و انها لسر الاعظم فی

لازال آثار فضل و رحمت و شفقت و عنایت از خزانه قلم اعلی ظاهر و مشهود هر کلمه از

لم ادر یا الهی انطق ببدایع ذکرک بین عبادک و اعرفهم خفیات رحمتک و اسرار امرک

محبوبا دفتر عرفان از طلعه ایقان نازل دل برد و روان داد جان برد و توان داد

نالههای سریه از کلمات جهریه مفهوم شد و اگر صبر در شداید عظیم نمیبود هرآینه

نامههای شما الحمدلله متواتر رسید هر یک برهانی بود بر توکل و توجه و اطمینان

هذا فیه اخذ جذب الندآء الذی ارتفع من شطر عکاء طور سیناء بذلک نادت الاشیاء

هذا کتاب کریم نزل من لدن مقتدر قدیر و انه لتنزیل من رب العالمین یبشر الناس

هذا کتاب من ربک الرحمن الرحیم لتفرح به و تکون من الذاکرین و اذا بلغک خذه بقوه

هذا کتاب من لدی العلیم الی الذین آمنوا بالله العزیز الحکیم لیفرحوا بما ذکروا

هذا کتاب من لدی الغلام الی الذی آمن بالله و انقطع عن المشرکین و صعد الی سماء

هذا کتاب من لدی المظلوم الی الذی فاز بانوار القرب و سمع ندآء الله المهیمن

هذا کتاب نزلت بالحق علی لسان قدس حفیظا و من یقرء ها یصیر خفیفا عن ثقل الارض

هذا لوح قد نزل من لدن عزیز حکیم و یبشر الناس فی هذا الیوم الذی استوی فیه

هذا لوح من لدی الغلام الی الذی آمن بالله المقتدر المهیمن العزیز العلام طوبی

هذا یوم فیه طار طائر من اطیار العرش و طارت معه الافئده و العقول ان یا میم

هل اللوح یحمل اسرار ربک هل القلم یجری منه ما اراد لا و نفسه الحق بل بما

هل حملت الارض بالذی لایمنعه النسبه عن مالک البریه و یدع عن ورائه النسب و الاشارات

هو الذی یذکر فی اللوح کل ذکر جمیل لیقرب به الناس الی الله العزیز الحمید ان یا

یا اباالحسن مالک سر و علن از شطر سجن بتو توجه نموده و ترا ذکر مینماید طوبی

یا اباالقاسم ندای مظلوم را بگوش جان بشنو این ایام فی الجمله اوهاماتی بمیان

یا ابراهیم یک خلیل من عندالله ظاهر و ید عنایت حق او را از نار انفس مشرکه حفظ

یا اصحاب المعمور ان استمعوا ندآء ربکم الغفور من شطر هذا الظهور الذی به اضاء
