ای علی از رضوان رحمن نغمات سبحان را بگوش جان بشنو و چون نسیم روحانی از اکوان

ای علی نامه ات بین یدی حاضر و ملاحظه شد حمد کن محبوب را که نفحات عنایتش از

این نامه ایست از مظلوم آفاق بسوی ورقة از اوراق سدرة عرفان لیاخذها جذب بیان

این نامه ایست از مظلوم بسوی مظلومی که از کاس بلا آشامید و از کوب باساء چشید

آیات الله المقتدر العزیز الحکیم نزلت للورقه التی اذا سمعت الندا من شطر

تعالی الذی قدر لاهل البهاء ما لاقدره لاهل الانشاء الا انهم مطالع الایقان

تعلم یا الهی بان مطلع الظهور طلع من بیته المعمور متوجها الی بیت اخیه الذی سمی

تلک آیات التقدیس نزلت من جبروت الامر لکل من آمن بالله ثم بلغ و تنطق بین

تنزیل الکتاب من لدن عزیز علیما الی الذی هاجر الی الله و مسته الشداید فی سبیل

جمیع عالم از برای حضور سریر مکلم طور از عدم بوجود آمده و چون آفتاب حقیقت از

جوهر حمد و ساذج آن مالکی را لایق و سزاست که ملوک عالم بمملوکیتش فخر نموده و

حمد حضرت مقتدری را لایق و سزا که جمعی از مظلومین را بقدرت کامله و قوت محیطه

حمد حضرت مقصودی را لایق و سزاست که باراده مقدسه اش الفت تمام مابین افئده و

حمد حضرت مقصودی را لایق و سزاست که بنور توحید حقیقی عالم معانی را روشن نمود و

حمد و ثنا شکر و بها قادر مطلق را لایق و سزاست که خلق ضعیف را

حمد و شکر ذکر و ثنا مالک ملکوت اسما را لایق و سزاست که لازال لحاظ عنایتش

در فقره فرستادن ورقه و نفسیکه باید با او بباید اگر ممکن شود با ام او علیها بهاءالله

دوست لسانا دعوی دوستی نماید و فعلا مرتکب شود امری را که ضر آن بمحبوب راجع

دوستان باید افعال و اعمال ظالمین را بحق گذارند و بهیچوجه متعرض نشوند

ذکر الله عبده الذی مسته الباساء فی سبیل ربه و ارتقی الی الله حین الذی کان بایدی

ذکر الله عبده لیفرح فی نفسه و ان هذا لفضل عظیما ان ابتغ فضل مولاک فی کل

ذکر رحمه ربک عبده الذی اتخذ لنفسه الی الله سبیلا و اراد ان یحضر تلقاء العرش

ذکر رحمه ربک عبده قاسم لیشکر الله بارئه و یکون علی الصراط

ذکر من لدنا لمن توجه الی المقصد الاقصی و فاز بالافق الاعلی فی یوم فیه نادی
