یا ورقته سدرتی و یا ورقته فردوسی لازال بعنایت حق فائز بوده و هستی

یا ورقتی اشهد انک فزت بایامی و الاقبال الی افقی و شربت رحیق الوحی من ید عطائی

یا ورقتی اقبلی الی الافق الاعلی ثم استمعی ندآء ربک مالک الاسماء انه ینادیک و

یا ورقتی علیک بهائی امروز آفتاب ظهور که از افق سماء اراده الله اشراق نموده

یا ورقتی علیک بهائی نامه ات رسید و طرف عنایت بان متوجه لازال نزد مظلوم مذکور

یا ورقتی علیک بهائی و عنایتی امروز روز ظهور است و مکلم طور بر عرش بیان مستوی

یا ورقتی یا افنانی یا امتی یا ایتها الحاضره امام عرشی نسئل الله تبارک و تعالی

یا ورقتی یا امتی قولی لک الحمد بما سقیتنی من ید عطائک رحیق عرفانک و هدیتنی

یا ورقه الفردوس ان المکنون اتی بالحق و القوم لایفقهون و المخزون قد ظهر

یا ورقه سدره ترا ذکر مینماید و از بحر بیان عنایت فرموده آنچه را که کنوز عالم

یا یوسف علیک بهائی قد حضرت بین یدی المظلوم و فرت بندآء الله المهیمن القیوم

یک تجلی از تجلیات نیر علم از افق سماء معانی اشراق نمود کتب لاتحصی ظاهر و غیر

یوم جمالست و ساعت متعلق بسلطان جلال لکن قلم تحریر برداشتم که مطالب حب تقریر

ابن پیر روحانی علیهما بهائی باذن مولی الوری قصد مقصد اقصی نمود مشقت سبل

از اول امر اینمظلوم جان و روان و ثروت و عزت و راحت کل را در سبیل مقصود

اسم وفا را حق جل جلاله دوست داشته و دارد و لازال بنیر این اسم که از افق سماء

اشهد یا الهی و اله الاشیاء و فاطری و فاطر السماء و خالقی و خالق ملکوت الاسماء

اگر نفسی از مظلوم سوال نمود بگو تحت سیاط ظلم وارد شد بر او آنچه که هر بصیری

اگرچه بلسان عربی و عجمی و بهمه قسم مراسلات ارسال شد ولکن مع ذلک مجددا اظهار

اگرچه دفتر عاشقان ببیان طی نشود و نامه مشتاقان بقلم امکان اتمام نپذیرد ولکن

الحمد لله از بدایع الطاف الهیه مائده روحانیه از سماء مشیت در کل حین نازلست ولکن طوبی

الحمد لله از فضل نامتناهی ربانی شمس کلمه اولیه از افق سماء اراده مشرق

الحمد لله الذی اظهر ما کان مکنونا فی علمه و انطق الاشیاء انه لا اله الا انا

الحمد لله الذی اظهر نفسه و نطق بما انفطرت به السماء و انشقت به الارض
