حبیب روح و جان امر بدیع منیع مقدس از ذکر و بیان است و منزه از اشارۀ این و آن لمیزل این شمس

حقیقت و کینونت حمد و ثناء مخصوص بساط امجد اقدس حضرت محبوبی را لایق و سزاست که

حمد سلطان مقتدری را لایق و سزا که در جمیع احکام و اوامرش مقصود ارتقای نفوس و

حمد سلطان مقتدری را لایق و سزاست که بانوار آفتاب حقیقت عالم حکمت و بیان را

حمد مالک قدم را که بید اقتدار علم انه لا اله الا هو را بر اعلی المقام نصب فرمود و

حمد مالک قدم را لایق و سزاست که بقلم وحده عالم و امم را تسخیر نمود و منقطعا

حمد مالک وجود و سلطان غیب و شهود را لایق و سزاست که ابواب افئده و قلوب

حمد محبوبی راست که حجبات غلیظه امکانیه را بقدره الهیه خرق فرمود و جمال قدم

حمد مقدس از ادراک و عقول و منزه از عرفان من فی الامکان ساحت امنع اقدس حضرت

حمد مقدس از عرفان اهل امکان مقصود عالمیان را لایق و سزاست که بانوار اسم اعظم

حمد و شکر افئدهٴ صافیه ساحت عز احدیه را سزاست که بنور عدل عالم را نظم اکبر بخشید

حینئذ جائت عن شطر فردوس الاعلی نسمه انی وجدت منها عرف المحبوب و بها عرفت ما

در این صبح نورانی لسان بیان الهی باین کلمه نورانی ناطق ای اهل ارض تمسک

در این مدت سبب تاخیر بعضی از امور ظهور این امر بود چنانچه در الواح قبل ذکر شد

در کتب مقدسه الهیه ذکر یوم ظهور نازل و جمیع ملل منتظر آن یوم بوده اند و چون مطلع اوامر

دریای بیان الهی در این حین بامواج رحمت ظاهر و آفتاب برهان از افق لوح مشرق

دریای عنایت مواج و آفتاب کرم مشرق و لائح ولکن اکثری از خلق ندیدند و ادراک

ذکر الرحمن من سدره البیان فی قطب الجنان قد کان بالحق مرفوعا هذا یوم فیه اشرقت

ذکر الله عبده لیکون بذکره مسرورا و لایعادل مع ذکره ما خلق بین السموات و الارض

ذکر الله ورقه من اوراقه و ان ذکره سبق العالمین و لو لا ذکره ماعرفه احد

ذکر الهی را بلسان پارسی بشنو جمیع عالم مخصوص عرفان اینظهور اعظم از عدم بوجود

ذکر انزله مالک العرش و الثری طوبی لمن سمع و قال لک الحمد یا مالک ملکوت الاسماء

ذکر بدیع من العبد الی الذی آمن بالروح ثم اهتدی بنور کان عن افق القدس مشهودا

ذکر رحمه ربک امته انا جعلناها من القانتات و ارسلنا علیها رحمه من لدنا و کذلک
