حبذا نسیم وصال وزید و عرف لقا در این حین که پنج ساعت بغروب مانده متضوع گشت

حمد و ثنا نفوس مطمئنه و افئده قویه را لایق و سزا که سیوف اشرار ایشانرا از

حمد و ثنای اهل انشا ناطقی را لایق و سزا که جمیع عالم را بکلمه علیا که از قلم اعلی

دستخط آنجناب که دوازدهم شهر محرم الحرام تاریخ آن بود رسید و بشرف اصغاء مالک

ذلک الکتاب لا ریب فیه تنزیل بالحق من لدن حکیم خبیرا و یهدی الناس الی جوار

روحی لحبکم الفداء و لخدمتکم الفدآء بعد از زیارت کتاب آنحضرت که فی الحقیقه مطلع سرور و مشرق ابتهاج بود لدی العرش

ستایش بیقیاس یکتای بیهمتائیرا سزاوار که مشارق قلوب مقبله را بانوار شمس توحید

شهد الله انه لا اله الا هو له الملک و الملکوت و له العزه و العظمه و الجبروت ینزل ما یشاء

قلم اعلی دوستان خود را ذکر مینماید و جمیع را براه راست هدایت میفرماید امروز

هذا کتاب یذکر فیه ما الهمنی الروح و انه لتنزیل من الله و آیه ذکره للذینهم اقروا بالله و

یا بزرگ قد ماج بحر البیان و القوم لا یعرفون و ظهرت النار فی السدره و تنطق بالحق

یا قلمی الاعلی اشهد انک نادیت فی کل الاحیان من فی الامکان و دعوتهم الی الله

الحمد لله دستخط عالی بشارتی بود حقیقی چه که مشعر بود بر صحت و سلامتی آنمحبوب

ان یا ایها الناظر الی شطر الله و المتغمس فی بحر قربه و رضاه فاعلم بان الظهور

ان یا مهدی ان انظر من افق البدآء انوار وجه ربک العلی الابهی ثم استمع الندآء

انا اردنا ان نذکر من اقبل الینا و نطق بهذا الاسم الذی به فتح ختم الرحیق و

جواهر توحید و لطایف تحمید متصاعد بساط حضرت سلطان بی مثال و ملیک ذوالجلالی

س م علیک بهائی اسم جود علیه بهائی نامهای شما را بساحت اقدس در ایامیکه منظر

ستایش بیقیاس ساحت حضرت بیمثالیرا سزاست که باشراق انوار شمس معانی قلوب انسانیه

غره کن شیروار ای شیر حق تا رود آن غره تا هفتم طبق فسبحان من تقدست ذاته من ان

الحمد لله الباقی الدائم الاحد الصمد الفرد المهیمن المتعالی الذی کان و یکون

الحمد لله الذی اوقد سراج البیان و یمده بدهن العلم و العرفان فی قطب الامکان هو

ان یا قلم الاعلی تحرک علی اللوح بامری و سلطانی و لاتشهد الممکنات الا کاجساد

حمد مقدس از عرفان اهل امکان مالک غیب و شهود را لایق و سزاست
