کتاب نزل بالحق من الحق علام الغیوب لیدعو الناس الی الفردوس الاعلی المقام

کتاب نزل بالحق من لدی الله المهیمن القیوم لمن سمع الندآء و اقبل الی الافق

کتاب نزل بالحق من لدی الله رب العالمین و یامرکم بالبر و التقوی ینهئکم عن

کتاب نزل بالحق و یهدی الناس الی الافق الاعلی المقام الذی تنطق فیه سدره

کتابت مشاهده شد و بانوار وجه فائز گشت از بحر کرم الهی غفران طلب نمودی قد غفرک

کم من ظلمه استنارت من بوارق الوجه و کم من نور احتجب بما اتبع هواه ان الذی

کم من عبد اشتغل بالدنیا غافلا عن فنائها و کم من عبد ترکها مقبلا الی مولاه القدیم

کوثر بیان مقصود عالمیان است کل را بان زنده نموده و مینماید عباد را صدید از

لا یعزب عن علمه من شیء یشهد و یری و هو العلیم الخبیر قد ظهر و اظهر صراطه

لازال لحاظ الله بعبادش متوجه و اگر اقل من آن نظر عنایت از ارض و من علیها

لسان الله میفرماید ای کنیز من و فرزند کنیز من ذکرت لدی العرش مذکور و لحاظ

لسان عظمت در جمیع احیان اهل امکانرا بافق اعلی دعوت فرمود ذرات کائنات شاهد و

لعمر الله ناحت کتب العالم و صاح مولی الامم بما ورد علی المظلوم من کل ظالم بعید

لک الحمد یا الهی بما هدیت عبادک الی شطر ظهورک و عرفتهم دلیلک و سبیلک و اظهرت

لک الحمد یا الهی و لک الشکر یا مقصودی و مقصود من فی السموات و الارضین بما

لک الحمد یا مولی العالم و لک الجود یا مالک الوجود و لک البهاء یا سلطان العطاء

لله الحمد اقبال نمودی و فائز شدی بانچه که علمای ایران و رجالش از آن محروم و

لله الحمد در اول ایام سلاسل اوهام را شکستی و بافق ایقان اقبال نمودی امروز علم

لله الحمد فائز شدی بانچه اهل عالم از آن محروم و ممنوعند مگر معدودی سبحاترا

لله الحمد فائز شدی بانچه عالم وجود از برای آن موجود گشته اصغا نمودی آنچه را که معشر

لم ادر یا الهی ای نار جعلتها مشتعله فی ارضک بحیث لایسترها التراب و لایخمدها

مالک قدم در سجن اعظم دوستان خود را ذکر مینماید و بما ینبغی وصیت میفرماید طوبی

مدعیان محبت بسیار ولکن اهل وفا که فی الحقیقه بافق اعلی ناظر باشند بسیار کم

مظلوم آفاق در لیالی و ایام خلق را بحق جل جلاله دعوت نموده و آنچه که سبب علو
