لک الحمد یا الهی بما جعلتنی هدفا لسهام اعدائک فی سبیلک اشکرک یا عالم الغیب و

لله الحمد قصد افق اعلی نمودی و از بر و بحر گذشتی و بعنایات حق جل جلاله بمقامی

لوح انزله المظلوم لمن اقبل الی الله العزیز المحبوب الذی سمی برضا فی کتاب الاسمآء

م ح یذکرک المظلوم الذی ظهر باسمه القیوم و یشهد بتوجهک و اقبالک و خلوصک لله رب

ما من سر الا و قد ظهر بالحق و ما من حکمه الا و قد انزلها الحکیم قد ارتفع

مالک قدم از افق عالم ندا مینماید و میفرماید یا حزبی و یا شعبی در آنچه ظاهر

مشیت حق جل جلاله نافذ و امرش جاری اگر جمیع اهل ارض و سما جمع شوند بر منع

مظلوم عالم از افق سجن اعظم دوستان الهی را ندا میفرماید و ببیانات مقدسه متذکر

مقصود اصلی از خلق عالم عرفان جمال قدم بوده هر نفسی باینمقام فائز شد بکل خیر

مکتوبت در سجن اعظم بلحاظ عنایت فائز و حنین قلبت در حب و فراق از آن اصغا گشت

ملاحظه کن فضل و عنایت الهی را و در آن تفکر نما که شاید برشحی از بحر کرم مطلع

نامه ات بین یدی حاضر ولکن قلم امر در این ایام در جواب متحیر است چه که معلوم

نامه ات رسید بلحاظ عنایت فائز و باصغا مزین حمد کن مقصود عالمیان را که ترا موید

نامه ات قرائت شد و ما فیه مشهود و معلوم گشت آنچه بر شما وارد لاجل الله بوده

نامه شما رسید و در سجن اعظم جواب آن از مالک قدم نازل طوبی لعین رات و لاذن

ندایت اصغا شد و کتابت بانوار منظر اکبر منور گشت و تلقاء وجه معروض آمد اوست

ندایت شنیده شد و اشتعال نار محبتت فی سبیل الله مشاهده گشت الحمد لله باینمقام

نشهد انک قصدت الحضور امام وجه المظلوم و اصغاء ندآئه و القیام لدی بابه

نشهد انک قصدت المقصد الاقصی و الذروه العلیا و الافق الاعلی و سمعت حفیف

نفحات الرحمن من هذالرضوان الذی ظهر علی هیکل الانسان قد کان علی العالمین

نیکوست حال نفوسیکه برات آزادی از مطلع امر الهی اخذ نموده اند و از نار جهل و

هذا ذکر لعبدی لیستبشر بذکر الله و ینقطع عما سواه و ان هذا لفضل عظیم قد

هذا ذکر من لدنا لمن آمن بالله رب العالمین لتذکره الایات و تجذبه الی الافق

هذا ذکر من لدی المظلوم الی الذی وجد عرف القمیص و توجه الی الله رب العالمین
