قد قرانا کتابک و سمعنا ندآئک و اجبناک بهذا اللوح المنیع قل سبحانک اللهم یا

قل سبحانک اللهم اسئلک بندائک الاحلی و باسم اسمک الاعظم الابهی و بکتابک

قل سبحانک اللهم یا الهی لک الحمد بما جعلتنی مقبلا الی بحر عطائک و سماء فضلک

قل سبحانک یا الهی ترانی متمسکا بحبل عطائک و متشبثا

قل سبحانک یا الهی و سبحانک یا مقصودی اسئلک من بهآئک بابهاه و بسلطانک الذی احاط

قلم اعلی متتابعا مترادفا علی مرفوع را ذکر نموده طوبی له بما سمع و اقبل و بلغ

قولی لک الثناء یا مالک الاسماء احمدک و اشکرک یا من بیدک ملکوت القضاء

کتابت بمنظر اکبر فائز و طرف مطلع امر بان متوجه الحمد لله بذکر مذکور فائز شدی

کتابت حاضر و آنچه در او مذکور شنیده شد انشاء الله ندای رحمن را در کل احیان

کتابت در سجن اعظم بانوار وجه مالک قدم فائز شد و آنچه در او مسطور مذکور آمد

کتابت ملاحظه شد و ندایت اصغا گشت انه اجاب من ناداه انه لهو المجیب البصیر

لعمر الله کون جناب نبیل بن نبیل علیه بهائی در علیه باذن و اجازه و رضای

لله الحمد یوم اول عید بمبارکی اعمال صحیحه مستقیمه حضرت سلطان عبد الحمید ایده الله

لوح مسطور از سماء عنایت نازل شد و مستورات معانی را چون شمس جانی از افق معنوی

مذکور ذاکر خود را فراموش نفرموده و مقصود قاصد را از تجلیات انوار خود محروم

مژده سلامتی و جود مبارک که فی الحقیقه مایه هستی و سر مائه فرح حقیقی

مستریحین بساط احدیت و جالسین ساحت محبت و متکائین وصاید صمدانیت و ناظرین طلعت

مظلوم عالم بشما متوجه و شما را ذکر مینماید این فضلی است مقدس از مثل و مانند

مکتوب شما رسید الحمد لله سالم هستیم حال از حمام بیرون آمدم

مهد علیا قاصد شما آمد نامه دیده شد و لکن دستور العمل نیامد

نامه آن حبیب روحانی رسید از عرفش اهتزاز سدره محبت ظاهر قلم مترجمیست تمام

نامه شیخ مدینه کبیره علیه بهائی ملاحظه شد لحاظ عنایت بهریک متوجه از قبل مظلوم

نشهد انه لا اله الا هو قد ارسل الرسل و انزل الکتب فضلا من عنده و هو الحق

نظر بنور سراج داشته که تجلی او بر مستقربین او بوده و خواهد بود فاستقربوا یا
