فرمودند نسئل الله بان یوفقهم علی العمل بما امروا به فی بلاد الله و مملکته

فسوف یفتح ما غلق و یفتق ما رتق و یدخل من منع و یفرق من جمع و یسهل ما عسر

قد اشرقت انوار الوجه عن مشرق البقاء لا اله الا هو البهی الابهی

قد اشرقت من افق القضاء شمس رقم علیها من القلم الابهی السجن لمطلع الایات الذی

قد رقم من قلم القدس علی لوح القضاء مخاطبا لمن فی الارض و السماء قد قرت عیناک

قد ظهر هیکل القدس فی هیئه الشمس فی وسط السماء فسبحان ربی الاعلی

قد نزل للتی ارتقت الی الرفیق الاعلی مکمن قرب بدیعا تالله اذا نشهدها بین حوریات

قدر لی یا الهی من قلمک الاعلی ما قدرته لاصفیائک

کلمه مبارکه مبارک باشد از قلم جاری امر آقا علی اکبر در حضور

لیس الفخر لمن یفسد فی الأرض بعد اصلاحها اتقوا الله یا قوم و لا تکونوا من الظالمین

مشکین مشکین شعر نمکین شما چون انگبین لطیف و مصفی و شیرین بود علیک

مقصود از آفرینش عرفان الله بوده و چون نور ساطع و عرف متضوع کل غافل الا من شاء الله

مکرر ذکر شما در بساط اعلی بوده و اصغا شد ارسال مبارک انچه عرف عنایت

مهد علیا میگوید چیز دیگر بنویس میگویم دیگر نیست تا بنویسم لیس غیره شیء فی الملک

نشهد ان الافنان شهدوا بما شهدت السدره انه لا اله الا هو المهیمن القیوم

هذه ورقه نوراء قد جعلناها حاملة للئالی الحکمة و البیان من ینظر الیها انه من اهل البهاء

هر نفسی از او اثار خباثت و شهوت ظاهر شود او از حق

یا علی قبل اکبر علیک بهاء الله مالک القدر ان افنانی علیه بهائی... هر هنگام بروح و ریحان وافع شود و بحکمت موافق توجه

هنیئا لکم یا اهل البهاء انتم الذین شربتم الرحیق المختوم باسمه القیوم فی یوم

و کذلک اظهرنا تیهور الأمر عن هذا التاهور الذی ارتفع فی هذا الهوآء ثم احصرت منه دیجور القدس فی هذا البلد الأمین

و لکن نوشته اذن اتحادیه را بنویسید و بمیرزا حسین بدهید برساند حکایت قانون

یا احبائی زینوا لسانکم بالصدق و یدکم بالکرم و اجسادکم بالوقار و انفسکم

یا اسم جود حضرت غصن اعظم وجهی طلب نموده باید انجناب برسانند اگر چه وجه امانت خان

یا افنانی ان ربک الابهی یدعوک الی الافق الاعلی و یذکرک بما لاینقطع عرفه بدوام
