ای یاران وفادار عبدالبهاء نامه شما دمی رسید که همدم محن و بلا بودم و غرق در

ای یاران یزدانی لاهیجان جان و هیجان داشت شعله نورانی زد آتش عشق برافروخت

ایتها المنجذبه بنفحات الله انی قد قرات نمیقتک البدیعه المعانی

این آفتاب فلک اثیر را اشراق بر آفاق است و جمیع کائنات ارضیه بفیض تربیتش در نشو

ایها الفرع المحمود من الشجره المبارکه دلبر مهربان چون شاهد انجمن گشت عاشقان

ایها الفرع المنجذب بنفحات القدس المنتسب الی السدره المبارکه آنچه مرقوم نموده

بدان که نظم و کمال در جامعیت عالم وجود چنین اقتضا نماید که وجود منحل بصور غیر متناهی

بیان حقیقت اینمسئله بسیار مشکل است بدانکه کائنات بر دو قسم است

پاک جانا فی الحقیقه ثابت بر پیمانی و بنده باوفای آستان یزدان صدمات بیشمار

جناب مشهدی ابوالقاسم ابوی از حق میجوایم که ایشانرا در جمیع احیان بنفحه عنایتش

دو مکتوب آنجناب در یکهفته واصل و بدقت تمام ملاحظه گردید و از تفاصیلی که مرقوم

فیا نسیم ریاض الوفاء و یا ریح الصبا سیری الی التربة النوراء

یا ایها المشتاقون المهتزون من سریان نسیم محبت الله من ریاض ملکوت الابهی

یا من یخاطبه فوادی اعلم ان المیثاق کوکب یلوح و یضای علی الافاق و ان انواره

الحمد لله الذی دلع لسان الوجود بمحامده و النعوت و انطق السن الکائنات بالثناء

اللهم یا رب الوفاء و وافی العطاء و غافر الخطاء و موید المخلصین علی الهدی و

النور الساطع و الشعاع اللامع من شمس الحقیقه و سر الاحدیه الکوکب المنیر و

الهی الهی قد اشتدت زوابع الامتحان و قویت اریاح الافتتان علی جمیع الارجاء و

الهی الهی لم ادر بای عبارة النطق بذکرک و ثنائک و

الهی الهی هولاء عباد سرعوا الی ظل شجره میثاقک و هرعوا الی عتبه قدس کبریائک

ای آوارگان عبدالبهاء آواره اید آزرده اید بی سر و سامانید زیرا خانه و
