حمد و ثنا مالک ملکوت اسما را سزا که در بحبوحه انقلاب عالم و اختلاف امم علم

ذکر بلایای احباب شده بود الحمد لله که احبای الهی هر یک علی قدره از کاس بلا در

سبحان من ظهر و اظهر ما انجذبت به افئده اولی الالباب و انزل الکتاب فضلا من

سدره منتهی از بقعه حمرآء اهل انشا را ندا میکند و میفرماید یا اصفیاء الله فی

شهد الله انه لا اله الا هو و الذی اتی من سماء الایقان انه هو مشرق آیاته

قد ارسل الی حضرتک عریضه من قبل و تلک مره اخری لان کلما یتوجه الیک احد یشتعل

قد اشتعل العالم من النار التی ظهرت من سدره امر الله رب العالمین لعمر الله ان

قل الایات قد نزلت من جبروت الاعلی من لدن ملیک الاسماء و الصفات و بها شقت الحجبات

قلم مظلوم شهادت میدهد بر یکتائی خداوند توانا و گواهی میدهد بر اینکه حاجی

کتاب من لدی المظلوم الی الذی اقبل الی الله المهیمن القیوم لیجذبه الندآء الی

لله الحمد آیات الهی منتشر و نفحاتش متضوع و در هر یوم از افق سماء قلم اعلی نیر

نامه آن محبوب رسید وقتیکه فرصت بمثابه عنقا غیر موجود جناب آقا سید تقی علیه

نوشته از آنجناب بین یدی عبد حاضر شد مشعر بود بر جزع و فزع زیاده از حد و آنچه

هذا کتاب من الحبیب الی الذی قدر الله له مقاما فی الرضوان و کان له من رحمه ربه فی

بروحی و کینونتی لک الفدآء یا حبّذا بما فزت بکتابک الّذی کان رأسه مزیّناً باکلیل ذکر ربّنا

یا اسم جود نامه علی اصغر علیه بهائی که بانجناب نوشته در ساحت اقدس بشرف اصغاء

یا الهی و محبوبی لم ادر کیف اذکرک و بم اذکرک بعد الذی اری بان حقیقه الذکر

یا علی علیک بهائی مکتوب جناب سمندر علیه بهائی که بشما نوشته عبد حاضر لدی

یا محبوب فوادی اگرچه اول هر کلام و هر کتاب و هر دفتر باید بذکر حق جل جلاله

یا نبیل بن نبیل مظلوم را احزان از هر شطری احاطه نموده و این حزن نه از جهت سجن

یا نبیل علیک سلامی لازال مذکور بوده و هستی بر تو وارد شد آنچه بر مظلوم وارد

اسمعی ما یغن جمال الظهور فی هذا الطور علی هذه البقعه المبارکه التی ارتفعت عن

اصبحنا الیوم و کان حاضرا امام الوجه صور اولیائی فی عشق آباد انزلنا لکل واحد

الحمد لله الذی اظهر ما کان مقدسا عن علم کلشیء و عرفان کلشیء و ادراک کلشیء
