الهی الهی انت تعلم تعلق فوادی و حب قلبی باحبائک و کیف اناجیک فی جنح اللیالی

إلهی إلهی ترانی مستجيراً بکهفک المنيع و ملتجئاً بملاذک... ای يار مهربان و مونس دل و جان آن آشنا را از بيگانگان حفظ و حمايت

الهی الهی ترانی من الغداه الی العشاء اتضرع الی باب رحمتک و من المساء الی

الهی الهی تری اعین احبائک الباکیه و قلوبهم المحترقه الشاکیه و عبراتهم

الهی الهی تری وجوها نضره مستبشره بنفحات ازهار ریاض ملکوتک الابهی و مستضیئه

الهی هذا عبدک و ابن عبدک الذی اشتعل بنار محبتک و انجذب بنفحات قدسک و قبل کل بلاء فی

الهی و رجائی و حرزی و منائی و موئلی و غیاثی ترانی متذللا منکسرا مکبا بوجهی

الهی و محبوبی و مقصودی قد سعی عبدک هذا من بلاده الشاسعه و انحائها الواسعه و

انشقاق قمر را معانی متعدده است محصور معنی ظاهره نبوده از آنجمله مقصود اضمحلال

ای ابن ملکوت نامه شما رسید و مضمون معلوم گردید الحمد لله که ثابتی و نابت و ساعی

ای احبای الهی جناب آقا ملا محمد علی علیه بهاء الله در کمال ابتهال بارض مقدس

ای احبای الهی عنایات و فیوضات جمال قدم چون بحر اعظم ملکوت وجود را از غیب و

ای احبای دل و جان عبدالبهاء در امواج دریای بلا بطوفان اعظم مبتلا هجوم اعدای

ای احبای رحمن و ای یاران حضرت یزدان ابواب موهبت گشوده است و انوار رحمت رخ

ای اسیر سلاسل و زنجیر قره کهر بی پیر ای پروردگار آمرزگار این چه طوق زرین است

ای افتاده کوی الهی بحر عنایت موج خیز است و نار محبت شررانگیز تجلیات خاصه و

ای افنون سدره مبارکه در ادوار سابقه یا ظهور تجلی جمال بود و یا سطوع انوار

ای اماء جمال ابهی کنیزان آن یار مهربان عزیزانند و الیوم زبان پاکان در بارگاه

ای اماء رحمن فضل و موهبت حضرت یزدان تاجی از موهبت کبری بر هامه شما نهاد که

ای امه الله الان در کاشانه جناب زین حاضر و بمجرد دخول ذکر آن امة الله را از

ای امه الله قرین محترم از ید ساقی عنایت شربت شهادت نوشید و بقربانگاه عشق

ای امین عبدالبهاء رقم مورخ ۱۹ جمادی اول ۳۹ رسید چون نامه دیگر این چند روز

ای امین من برات مبلغ هزار جنیه امانت حاجی غلامرضا علیه بهاء الله نسخه اول و
