ایها الفرع المتکدر من السدره المبارکه فی هذه الایام فلاتبتئس و لاتحزن من

ایها المشمول بلحظات اعین الرحمانیه دو مکتوب که محتوی حقائق و معانی محبت الهیه

بالام یاورم سوگلم صباحدنبرو جدی قونوشورم و یازییورم ایمدی ازیجق تفکه و مزاح

پروردگارا ملجا و پناها در آن بندر یاران مهرپرور یک مجلس انس آراستند و بنفحات

جمال ذوالجلالک نقص و زوالی اولمدیغی گبی عاشق باوفا و آشفته پرصفانک فتور و

جناب میرزا محرم المسمی بمنظر علیه بهاء الله الانور مدتی بود که در این سجن

حضرت آقا سید هادی در ظل عنایت جمال مبارک مستریح و از هر غائله فارغ و مطمئن دعا

حمد کن خدا را که بنام اصغری ولی محرم میثاق اسم اعظمی دیگران بنام اکبر لکن

خداوند مهربانا از اقلیم امریک آن مملکت بعید بقصد زیارت بقعه مبارکه بارض مقدس

دل آگاها دیده بینا شد و سر وجود مشهود و عیان گردید رمز مصون واضح و آشکار گشت

رب رب انی اشکرک بلسان ناطق بذکرک و قلب ثابت علی عهدک و روح مترصد لانجاز وعدک

رب لک الحمد بما اشرق نیر الاحسان من افق العفو و الغفران و اضاء و ازال ظلام

رب و رجائی هذا عبدک الرقیق الذی ارتبط عنقه بسلسله عبودیه عتبتک السامیه

رب و رجائی و مویدی و موفقی قد رجعت عن کل شیء الی مرکز رحمانیتک و غفیفت النظر

رب یا ذا المغفره العظمی و الموهبه الکبری تغفر لمن تشاء و تعفو عمن تشاء و تبدل

سبحانک اللهم یا الهی انت الذی تمت حجتک و سبقت رحمتک و سبغت نعمتک و کملت
