حمد و ثنا مالک ملکوت اسما را سزا که باراده

سبحانک یا الهی ترانی مظلوما بین ملا الفرقان و الذین ینسبون انفسهم الی البیان

سر الله قد ظهر بالحق عن افق قدس بهیا و انه قد ظهر علی هیکل الغلام فتبارک الله

عالم بانوار ظهور مالک قدم منور و صریر قلم اعلی مرتفع و سدره منتهی جنیه لطیفه

قد حضر بین یدینا کتابک و اطلعنا بما فیه من خفیات حبک و کنا من الشاهدین و

قد طار المعانی الف سنه لیصل الی مقام هذا اللفظ الذی تفوه به لسان الله

قل انا انزلنا من جهه العرش ماء البیان لینبت به من قلوبکم نبات الحکمه و

قلم اعلی در سجن عکا باحبای ارض خا توجه نموده یعنی نفوسیکه بطراز جدید مزین

کتاب الله ینطق بالحق امام وجوه العباد الله لا اله الا هو الفرد الواحد العلیم

کتابت لدی الوجه حاضر و طرف عنایت بان ناظر لله الحمد که بطراز ذکر و ثنای حضرت

کتب عدیده آنجناب لدی الوجه حاضر و تمام آن را عبد حاضر مذکور داشت آنچه در وصف

یا ارض الصاد این من احب الله و اصفیائه و این من کان قائما علی خدمته فی کل حال

یا اسمی جمال علیک بهاء الله آفتاب حکمت از سماء معانی در مرآت علم تجلی نمود و

یا الهی قرت عین البهاء بالنظر الی افق البلا الذی اتی من سماء قضائک و اخذه من

یا الهی هذه ایام فیها فرضت الصیام علی عبادک و به طرزت دیباج کتاب اوامرک بین

یا امین علیک بهائی و عنایتی حمد مقصودی را لایق و سزاست که بقدرت کامله و اراده

یا اهل ها و میم طوبی لکم بما فزتم بیوم الله و ظهوره و سمعتم ندآئه و اقبلتم

یا ایها المتغمس فی الخلیج المنشعب من البحر الاعظم و الناظر الی الافق اللائح

یا حسین علیک بهائی ابواب بیان بمفتاح اسم رحمن بر اهل امکان باز شد و جواهر

یا حسین علیک سلامی و بهائی اشراقات

یا عطار علیک بهاء اسمی الغفار عطر ایمانت در مدائن ذکر و بیان و حکمت و تبیان

یا کاظم علی اکبر رسید و نامه رسید او بمسافرخانه راجع و این تلقاء وجه بشرف اصغا

الحمد لله الذی انجز وعده و اظهر سلطانه و انزل آیاته و اوضح سبیله المستقیم و

الحمد لله الذی انعم علینا بجوده و فضله نعمه العرفان و انزل من سحاب کرمه
