نفوسی که اليوم بملکوت الهيّه داخل و بحيات ابديّه فائز آن نفوس هر چند بظاهر در زمينند

ای مصیبت زدگان حضرت نوش هر زهریرا نوش بود و مجسمه عقل و هوش بود ایام خویش را

ای مصیبت زده در سبیل الهی هر چند رسوای جهان گشتی و صدمه بی پایان دیدی خانمان

ای مظلومه در سبیل بهاء آنچه مرقوم نموده بودی قرائت نمودم و بر حال حزینت افسوس

ای مظهر تسلیم و رضا پاکان آزادگانند و عاشقان آرزوی جفای دلبر مهربان نمایند

ای مظهر صدق در محبت جمال قدم در این رباط هزار در مامنی نه و در این خرابه هزار

ای مظهر مصائب فی الحقیقه این دو مصیبت هادم بنیان صبر و قاطع ریشه تحمل بود

ای مظهر هدایت بنام هدایتی و بعنون صاحب حکمت و طبابت انشاء الله جامع هردو صفت

ای خداوند تو شاهد و آگاهی که در دل و جان جز آرزوی رضای تو مرادی ندارم و جز در بزم ميثاق راهی و کامی نجويم

ای مفتون حقیقت از نامه ای که عبارت از گلدسته گلشن معانی بود رایحه طیبه اش

ای مفتون یوسف مصر الهی یوسف کنعان با صباحت و ملاحتی در بازار مصر ترابی جلوه

ای مقبل بخدا نامه ات رسید و از وفات والده ات تاسف حاصل گردید ولی تو محزون

ای مقتبس انوار هدی در این قرن عظیم خداوند کریم تمسک بعهد قدیم جو و تشبث بذیل

ای مقرب درگاه کبریاء نامه شما رسید و از بلایاایکه بر شما وارد نهایت حزن و

ای منادی باسم حق بین ملا عالم شکر کن جمال قدمرا که باسم اعظم حیات ابدیه یافتی

ای منادی پیمان آنچه نگاشتی ملاحظه گردید و بر مطالب اطلاع حاصل گشت هر چه مرقوم

ای منتسبین حضرت فتح اعظم این عنوان بسیار مبارکست زیرا الحمد لله که شرف اعراق

ای منجذب الی ملکوت البقاء شمع روشن است و گل در چمن انوار است که از افق غیب

ای منجذب بملکوت ابهی شکر کن خدا را که باشراقات انوار شمس احدیت قلبت روشن گشت

ای منجذب بنفحات الله از جهان بیزار شو و از آنچه در اوست در کنار شمع آفاق شو
