جناب احمد فائز و عملش لدی الله مقبول جمیع عالم بشهادتیکه در این لوح از قلم

حمد خدا را که صحرای بافضای فصاحترا طی فرموده اید و ارتقی بسموات بلاغت

حمد دارای ملک و ملکوت را که بکلمه علیا افئده اهل بها را بافق ابهی جذب نمود

حمد مقدس از اذکار و اوصاف احزاب عالم مالک رقاب امم را لایق و سزاست که باراده

ذکر من لدنا لمن فاز بعرفان الله اذ اعرض عنه کل جاهل بعید لیفرح بذکره و ینطق

سبحان الذی قدر لکل شیء ما اراد انه لهو الحاکم علی ما یرید قد خلق الکلمه علی

شهد الله انه لا اله الا هو له العزه و الجلال و العظمه و القدره و الاجلال و

شهد الله انه لا اله الا هو و الذی اتی بالحق انه لهو الذی به ظهر ما کان مکنونا

شهد الله انه لا اله الا هو و الذی ظهر بالحق انه مالک الخلق و مربیهم و مویدهم

عریضه ات بلسان عربی حاضر و عین عنایت بان ناظر و جواب از ام الکتاب بلسان پارسی

فسبحان الذی بیده ملکوت ملک البقا و جبروت عز العما یفعل ما یشاء بعبده الابهی

فنعم یا الهی ما استغرد بغاء الداود فی حدیقه الزبور من تغنیات ورقاء الانجذاب... الهی الهی لا تبعد عنّی لأنّ الشّدائد بکلّها احاطتنی

قد ارتفع ندائی عن حول عرشی طوبی للسامعین قد ظهر وجه الله من غیر ستر و حجاب

قد حضر العبد الحاضر بکتابک و عرضه تلقاء العرش و نزل لک هذا اللوح البدیع انا

قد حضر بین یدینا کتابک فی هذا السجن و وجدنا نفحات حبک و عرفنا خلوصک فی الله

قد حضر کتابک لدی المظلوم و سمع ما نطق به لسانک و عرف ما انت علیه ان ربک لهو العلیم

قلم اعلی دوستان خود را بکمال عنایت و شفقت ذکر میفرماید و وصیت مینماید

قلم اعلی میفرماید کتابت لدی الوجه حاضر و نفحات حب محبوب عالمیان از قمیص بیان

کتاب الله ینطق بالحق انه لا اله الا هو المهیمن القیوم و النار من شطر الطور تنادی و

کتاب انزله الرحمن لمن اقبل و آمن بالله رب الارباب یا جمال الدین اسمع ندآء الله

کتاب نزل بالحق انه لهو الایه الکبری لاهل الوری و الرحیق المختوم لمن تمسک

لله الحمد خبر ورود آنحضرت در بیروت بروح و ریحان رسید اینخبر سبب فرح اکبر شد

لم ادر یا الهی بای ندآء اجذبت قلوب محبیک و من ای نار اصطلیت افئده مصطفیک

م ع ان استمع ما یلقی الروح علیک من آیات الله المهیمن القیوم لیجذبک الندآء
