الهی الهی انی عبد آمنت بک و بایاتک و اقبلت الی وجه جمالک الاعلی و اخلصت وجهی

الهی الهی ترانی اعفر وجهی بتراب الذل لعزه فردانیتک و اطلب الغفران لعبدک الذی

الهی الهی صبح وصلت احتجاب ایتمش و لیل فرقت امتداد ایتمش ایت وصال منسوخ اولدی

الهی الهی هذا عبد التجا بباب احدیتک و تمسک بذیل رداء فردانیتک و توجه الی

الهی الهی و سیدی و رجائی انی ابتهل الی ملکوت رحمانیتک و اتذلل الی جبروت

الهی تری ان اسراء سبیلک عطاشا ظماء لسلسبیل عنایتک فقراء باب احدیتک جیاعا

الهی و ربی و رجائی هذا عبدک الذی حرکته نسائم حبک و جذبات ایات الشغف فی جمالک

الهی و رجائی هذا عبدک الذی توجه الیک و تشبث بذیلک و تمسک بحبلک و اجتهد فی

ان السر المصون و الرمز المکنون تحت حجاب الصدور و فی سرادق خفیات القلوب قد ظهر

ان الفیوضات الالهیه و الاشراقات الرحمانیه علی قسمین منها ما هو بوسائط المجالی

ای ابن ملکوت نامه ات رسید خواهش رجای صون و حمایت دو طفل خویش را نموده بودید

ای اردشیر همنامت چون شیر دلیر در میدان مردان جنگیرا اسیر کرد و عنوان جهانگیر

ای استاد پاک نهاد چه نعمتی اعظم از این که در بلا شریک حضرت اعلی گردیدی و در

ای اسد عبدالبهاء درگاه احدیت را خادمی و در عتبه مقدسه قائم بخدمت پردازی و

ای اسدالبهاء در بیشه امکان چنان نعره بزن که همهمه در غیاض لامکان اندازی و

ای افلاطون همنامت شهره آفاق شد و بحکمت اشراق معروف و ممتاز گشت داناای سبب فوز

ای افنون سدره رحمانیه در جمیع احوال و احیان بیاد شما مشغولیم و از فضل حضرت

ای امه الله الراضیه المرضیه از وقوع این مصیبت کریه مکن مویه منما و رخ مخراش و

ای امه الله المهیمن القیوم محزون مباش این راه خداست البته چنین مشکلات حاصل

ای امه الله الیوم اماای در ملکوت ابهی مذکورند که سرادق عزت قدیمه را بر اعلی

ای امه الله ای ورقه موقنه فضل و جود سلطان وجود را ملاحظه کن که جمیع ممکنات را

ای امه الله بتول حمد کن خدا را که در درگاه احدیت مقبول و در بین اماء رحمن
