ای موسی من چوپان انسان شو و در کوه طور و کوی پرنور مشاهده تجلی سلطان ظهور نما

ای موسی من چوپان شده ای در طور بیا ترک گله کن یا خود کله کن مکتوب مفصل شما

ای موقن بایات الله از خدا بخواه که در درگاه احدیتش خادم گردی و در ساحت حقیقت

ای موقنان حضرت احدیت چنان اشراق و تجلی فرمود که امکان را ایئنه لامکان فرمود

ای مومن بالله نامه ات رسید و قرائت گردید مولود جدید مبارک باد دعا کن و مناجات

ای مومن بایات الله امروز اعظم آمال و اشرف اعمال که مغناطیس مواهب ملکوت

ای مومن بیوم ظهور و شعله طور پدر را لقب نور بود و مشرب انجذاب بجمال ظهور از

ای مومن موقن بایات الله مکاتیب متعدده شما واصل و شکایت از قلت مراسلات غیر

ای مومنان ایمان چون سراج وهاجست و چون در زجاج قلب برافروزد پرتوش بر ارکان زند

ای مومنه بالله در سن صغر بمحبت جلیل اکبر موفق شدی بشارات الهیه شنیدی و دیده

ای نابت از سدره مبارکه چون بشرف انتساب فائزی باید بصفت کمال در کل مراتب ممتاز

ای ناطق بثنای الهی لسانرا ذکری و عقول را فکری لازم لکن اذکار و افکار مختلف و

ای ناطق بثنای محبوب معنوی صلای بیداری از ملکوت ابهی میرسد که ای خفتگان فراش

ای ناطق بذکر الهی در این اوان که اریاح افتتان آفاق امکانرا احاطه نموده است

ای ناطق بذکر الهی گویند انسان ناطقست یعنی مدرک حقائق کلیه و واقف اسرار معانی

ای ناطق بذکر الهی ملا رومی در غزلیات خویش میگوید و در مثنوی حکایت مینماید که

ای ناطق بذکر حق ذکر الهی چون باران و شبنم است که کل و ریاحین را طراوت بخشد و

ای ناظر الی الله در ظل سدره منتهی ماوی و در گلزار جنت ماوی جای و مسکن نما از

ای ناظر الی الله صبح نورانی چون از افق رحمانی طلوع نمود بینایان بجانفشانی

ای ناظر بملکوت ابهی اگر از فیوضات ملکوت ابهی حظ اوفری خواهی و اگر از اشعه

ای ناظر بملکوت ابهی تا بحال مکاتیب متعدده ارسال گشت و رشحی از بحور حب که در

ای ناظر بملکوت ابهی چون در حقائق اشیا نگری جمیع را از تجلیات اسماء و صفات

ای ناظر بملکوت الهی در سبیل محبت پروردگار زیرک و چالاک شو تا بقدمی افلاک را
