ان یا میم ان استمع الندآء من سدره المغرسه علی کثیب الاحمر من لدن مالک القدر

ای ذبیح بلسان پارسی ذکر میشود هر نفسی اراده نماید بمعنی آن فائز گردد الیوم

بعد از ذکر و ثنای محبوب عالمیان و درود بر انبیای عظام عرض میشود که مدتهاست

حمد حضرت مقصودی را لایق و سزاست که بیک کلمه مبارکه علیا تکلم فرمود بها

حمد محبوب بیزوالی را لایق و سزا است که رحمت محیطه اش کل ممکنات را سبقت

حمد مقدس از ادراک و عرفان من فی الامکان مقصود عالمیان را لایق و سزاست که ظلم عالم و سطوت احزاب

حمد مقدس از افئده و عقول مالک الملوکی را لایق و سزاست که از امواج بحر بیان

حمد مقصودی را لایق و سزاست که از قطره از بحر محبتش عالم را زنده نمود و بحیوه

ذکر من لدنا لمن اقبل الی افق الله رب الارباب سمع و اجاب و اعترف بما نطق لسان

ذکر من لدنا لمن فی جبروت الامر و الخلق لیسمعوا ندآء ربهم العلی الاعلی من هذه

رشحات الهام از اوراق سدره منتهی باعانت نسیم اراده مالک اسما بصورت این کلمات

سبحان الذی انزل الایات و اظهر ما اراد انه لهو الناطق فیکل الاحوال بانه لا

سبحانک اللهم یا الهی اشهد بان قدرتک احاطت الکائنات و بنور امرک اشرقت الارضین

سبحانک اللهم یا الهی لک الحمد بما بعثت المقربین من نفحات احدیتک و اجتذبتهم

فسبحان الذی نزل الایات فیکل حین لقوم یشعرون علی انه لا اله الا هو المهیمن القیوم

قد اتی یوم فیه اتت السماء بدخان مبین و اتی یوم فیه مرت الجبال کمر السحاب

قد ارتفع الندآء عن یمین البقعه المبارکه النوراء من سدره الابهی بندآء تسمعه

قد توجهنا الیک من هذا المنظر الابهی وجدناک مهتزا من کلمه الله العلیا لذا

قد حضر کتابک لدی المظلوم و عرضه العبد الحاضر لدی الوجه وجدنا منه توجهک الی

قلم اعلی میفرماید ای دوستان حق مقصود از حمل این رزایای متواتره و بلایای

کتاب انزله الرحمن انه هو الروح للابدان و الاثمار للاشجار و کوثر البقاء لاهل

کتاب انزله المظلوم من شطر السجن لمن اقبل الی الله المهیمن القیوم و یوصیه بما

کلمه الله تنطق بالحق فی هذا المقام الذی جعله الله مشرق وحیه و مطلع آیاته و مظهر امره

لوح امنع اقدس بلغت فصحی نازل حال اراده آنکه بلغت نوراء تکلم نمائیم و از حق جل
