لوح مبارک در جواب چند سؤال

حضرت بهاءالله
أصلي عربي

من آثار حضرت بهاءالله - مائده آسمانی، جلد 1، صفحه 19 – 24

باب یازدهم لوح مبارک در جواب چند سؤال جمال مبارک در لوح ورقای شهید میفرمایند قوله تعالی :

1 - دربارهء اکسیر " دربارهء اکسیر مرقوم فرموده بودند مکرر این کلمه علیا از لسان مالک اسماء شنیده شد قوله جل بیانه و عز برهانه یا عبد حاضر آنچه دربارهء اکسیر از سماء مشیت الهی نازل نظر به سؤال عباد بوده مکرر سؤال نموده‌اند تا آنکه نازل شد آنچه نازل شد والا قلم اعلی تعرض نمینمود و اقبال بذکر این امور نداشته و ندارد انبیاء ذکر فرموده‌اند و همچنین حکما. در وجود و عدم این صنع گفتگوهای لا تحصی بمیان آمده بعضی گفته‌اند اجساد غیر ذهب بواسطه امراض از بلوغ باین مقام ممنوعند و قوت و اعتدال اکسیر رفع مینماید وبلون وکینونیت اصلی ظاهر میشوند وبرخی این فقره را محال دانسته‌اند چنانچه گفته‌اند این فلزات هر یک از اجزاء مختلفه ترکیب شده اکسیر عاجز است از تصرف در اشیاء مختلفه متناقضه جمهوری از حکماء قلب ماهیت را محال دانسته‌اند کتب قوم مشحونست باین اذکار و اعتراضات و اختلافات حکما از فلاسفه وغیرهم ولکن اگر صاحب فؤاد و بصر در بیاناتیکه از قلم اعلی جاری شده تفکر نماید امر وجود و عدم بر او ظاهر و هویدا و اشکار شود " انتهی

این عبد عرایض دوستان الهی را که از این امر سؤال نموده‌اند عرض نموده و بعضی در سؤال بکمال اصرار ظاهر لذا جاری شده از قلم اعلی آنچه موجود است وقتی این کلمه علیا استماع شد فرمودند " یا عبد حاضر اگر جواب نازل نشود بیم آنست بر عدم علم الهی حمل نمایند " انتهی .

و بهر نفسی جواب نازل حکم منع در او بوده الا یک یا دو حکم منع بر اشتغال باین عمل مکرر نازل حکمت قبل بالمره با حکمت حال مختلف شده در عناصر و در سیارات وهمچنین در حرکات و ارواح و اجساد اختلافات کلیه ظاهر چه در تأثیرات و چه در اعداد و البته در سنین بعد هم ظاهر شود آنچه از عیون مستور است و این ظهور اعظم سبب و علت است از برای فتح ابواب علوم و حکم احدی علوم و جنود حق را تا حین بتمامه احصا ننموده چه بسیار از شموس ظاهره که دیده نشده و چه بسیار از اقمار که از ابصار مستور است ......"

2 - دربارهء مکاشفات یوحنا " اینکه دربارهء مکاشفات یوحنا علیه بهاء الله الابهی مرقوم داشتند صحیح است ایشان بکمال تصریح ذکر فرموده‌اند چنانچه میفرماید مدینهء جدیده از آسمان نازل یعنی اورشلیم جدیده در اورشلیم نازل میشود چنانچه نازل شد .... "

3 - دربارهء در المنظم اینکه ذکر در منظم و روایات مذکوره در آن را فرمودند مطابق است و موافق ولکن ناس مخالف و منافق .

4 - دربارهء حضرت شیخ و حضرت سید
اینکه دربارهء حضرت شیخ و حضرت سید علیهما من کل بهاء ابهاه مرقوم داشتند که در نزد بعضی از احباب از مراتب و مقامات ایشان صحبت میشود که ظهور احمدی مقام سماوی محمدی است و رتبه رسالت بایشان معروض شد و قبول ننمودند آیا این اقوال مأخذی دارد یا از اوهام افهام است البته از اوهام افهام بوده و هست ...... فخر احمد در آن است که ببعضی از اسرار نبوت آگاه شد و حامل امانت گشت این مقام بسیار عظیم است یکفیه و رب العالمین ...... بعضی از عرفا هم گفته‌اند آنچه را که شایسته نبوده بعضی باطن درست کرده‌اند و خود را از اهل آن دانسته‌اند لعمر الله در ساحت حق از بعوضه پست ترند عارف بی انصافی گفته مقام نبوت مقام نبأ است و مقام مکاشفه و مشاهده فوق آنست ثانی را مقام اولیا و اول را مقام انبیا دانسته این بی بصر بی حقیقت این قدر ادراک ننموده که نبأ انبیا بعد از مکاشفه و مشاهده بوده بهم ظهر کل امر حکیم و کل سر عظیم معدن نبوت و ولایت انبیا بوده‌اند و بکلمه انبیا اولیا در ارض ظاهر باری اکثری از عباد بهوی نطق نموده و می نمایند ...... این اختلافات که مشاهده میشود کل از معتدین و ملحدین بوده و هست هر نفسی بخواهد عدد شعبه های طریقت را که الیوم ما بین ناس مذکور و مشهود است احصا نماید باید مدتی اوقات صرف کند ...... نفوس جاهله غافله ناس را مبتلا نموده‌اند بکمال روح و ریحان و حکمت القاء نمائید آنچه را که سزاوار است و مقام حضرت شیخ و مرفوع سید علیهما بهاء الله و عنایاته بسیار عظیم است وقتی از اوقات این کلمه مبارکه از معدن حکمت الهی ظاهر فرمودند یا عبد حاضر حضرت احمد و کاظم آگاه بودند و از معانی کتب الهی مطلع و با خبر نظر بجذب قلوب بعضی بیانات فرموده‌اند و مقصود تقرب ناس بوده که شاید بکلمه حق فائز شوند چنانچه فائز شدند نفوسیکه اول بشریعه الهی وارد گشتند آنحزب بوده و این فقره گواه است بر آگاهی و علم و حکمت و سبیل مستقیمی که بآن متمسک بوده‌اند هنیئا لهم " انتهی

در اوآخر مکرر حضرت سید علیه من کل بهاء ابهاه میفرمودند آیا نمیخواهید من بروم و حق ظاهر شود اصل مقصود این کلمه بوده ولکن نظر بمقتضیات حکمت ظاهر شد از ایشان آنچه ظاهر شد

5 - دربارهء مظاهر امر و اینکه از مظاهر امر سؤال نمودند ایشان در بطن ام دارای مقامات بوده و هستند و بمقتضیات اوقات و اسباب ظاهر شده

6 - دربارهء آیه مبارکه من یدعی امرا ...... اینکه از آیه مبارکه منزله در کتاب اقدس سؤال شده قوله تبارک و تعالی : " من یدعی امراً قبل اتمام الف سنة کاملة الی آخر بیان الله این فقره عرض شد هذا ما نطق به لسان العظمة " یا ایها الناظر الی الوجه و الطائف حول الامر آنچه عرفانش بر کل لازم بود در این آیه مبارکه نازل و بر کل فرض است اقرار بآن و تمسک بآن اکثری از جهال غافلند و در سبیل اوهام سالک و ناس هم اکثری بی خبر لذا این آیه مبارکه محض فضل نازل تا متابعت هر ناطقی ننمایند و سبب تضییع امر الله نشوند " انتهی

فی الحقیقه این آیه مبارکه عنایتی است بزرگ از برای کل چه که آن محبوب میدانند هر روز از شطری نعیقی ظاهر و همچنین اعمالی که سبب و علت تضییع امر الله بوده گمانشان آنکه امر الله بمثابه لعب اطفال است هر یوم بلعبی مشغول و بکلمه ناطق قد خسر الذین نطقوا بما لا اذن الله لهم و عملوا ما بکت به عین العدل و الانصاف باید آن محبوب ناس را متذکر دارند

7 - دربارهء آیه مبارکه هذا لهو العلم المکنون الذی لن یتغییر
و اینکه از آیهء مبارکه اخری سؤال نمودند قوله تبارک و تعالی : " قل هذا لهو العلم المکنون الذی لن یتغیر " مقصود این بیان از باقی آیه مستفاد میشود قوله تعالی: " لانه بدء بالطاء المدلة علی الاسم المخزون الظاهر الممتنع المنیع و عدد تقسیم با عدد جامع کسور تسعه مطابق و موافق است امروز عالم غیب و شهاده طائف طاء مدله است لعمر مقصودنا و مقصودکم و مقصود من فی السموات و الارض مخزون است در این سلطان حروف یعنی طا آنچه که اقلام عالم از ذکرش عاجز و قاصر است......"

المصادر
المحتوى