هذا کتاب من لدی العبد الی الذی هاجر الی الله و ورد بقعه الفردوس و کان من

هذا کتاب من لدی المسجون الی الذی آمن بالله و احب مظهر نفسه و کان من المهتدین

هذا کتاب نزل بالحق من لدن عزیز علیما لعل به یفتح باب الرضوان علی قلوب

هذا یوم فیه ابتسم ثغر العدل بما استوی حضره السلطان ایده الله علی اریکه الفضل

هذا یوم فیه ارتفع الندآء فی سجن عکاء و بشر الاحزاب بلقاء الله رب الارباب بهذا

هو العزیز البدیع فی ظلمه الارض بعد اعراض النفوس کان بمثل الشمس عن افق الروح

یا ابا المعالی ان ابسط ذیل طلبک ان بحر المعانی اراد ان یقذف علیک لئالی العلم

یا ابراهیم از عالم باقی قربانی حقیقی از مدینه عشق بمثابه کره نار نزد اشرار

یا ابراهیم یا بابی ندای قلم اعلی را بشنو که بلسان پارسی تکلم میفرماید بعد از

یا ارض طا تالله انک فزت بما لا فاز به اکثر بلاد العالم قد جعلک الله مشرق

یا اسم جود علیک بهائی ذکرت را شنیدیم و ندایت را اصغا نمودیم هیچ عزی

یا اسمی علیک بهائی و عنایتی و فضلی الذی سبق الوجود و رحمتی التی

یا اسمی یا ایها الناظر الى شمس ظهورى اهل میم و الف را در لوح ذکر

یا ایها الانسان اسمع ندآء ربک الرحمن عن جهه الرضوان فی هذا الزمان الذی کل

یا بهرام روز دیدار آمد آفتاب قد اتی الوهاب میگوید و آسمان بقد اتی الرحمن... حمد و ثنا و شکر و بها ترا سزاست که گنج شناسائی

یا زین علیک بهائی و عنایتی غصنی ضیا نامه مرسله را امام وجه مظلوم عرض نمود و

یا صادق اسمع الندآء انه یهدیک و یقربک و یسمعک ما ارتفع من هذا المقام الاعلی

یا صمد از حق میطلبیم ترا تایید فرماید تا از نار سدره مبارکه مشتعل شوی اشتعالیکه

یوم یوم الله است و حمد و ثنا مخصوص افنان و اولیاست چه که کمر همت را محکم

الویای حق را که از صافی سبیل محبت توشیده اند و به افق اعلی ناظرند

از حق جل جلاله صحت و سلامتی و عزت و رفعت از برای آقایان میطلبم انشاء الله کل

الحمد لله الذی انزل من سماء المعانی فواکه البیان و اظهر من سدره التبیان...اعمالیکه منسوب بکتاب الهی است مابین اعمال واضح و هویداست

الحمد لله از فضل رحمن سفینه بیان بر بحر عرفان جاری و ساریست حرکت و سیر آن

الحمد لله الذی حکم بالقضاء و اظهر البلاء بالامضاء و به رفع امره فیملکوت
