نامه ات بین یدی الوجه فایز و آنچه در او مسطور مشاهده شد لله الحمد فی کل

یا جوانمرد علیک بهاء الله الفرد الاحد از شیعه شنیعه سوال نما که ثمره

اشهد ان بک زین کتاب المحبه بین البریه و طرز دیباج الموده لودک و خلوصک لله رب

ای یوسف از عرف قمیص رحمانی محروم مشاهده میشوی عجب در آنست که چشم یعقوب

تقدیس از مثال و تنزیه از زوال مالک مبدء و مال را لایق که بقدرت محیطه و اراده

حمد دارای ملک و ملکوت را لایق و سزاست که بوعد وفا فرمود و بظهور موعود عالم

حمد مقدس از دلالات و اشارات ممکنات واجب الوجودیرا لایق و سزاست که بیک کلمه

حمد مقصود عالم را لایق و سزا که مع اعراض امرا و اغماض علما و انکار فقها علم

ذکر من لدنا لمن کان مذکورا لدی الوجه و تحرک علی ذکره قلمی الاعلی علی شان

شهد الله لنفسه بنفسه باننی انا حی فی افق الابهی اذا یشهد نفسی و ذاتی و کینونتی

کتاب انزله الرحمن لمن فی الامکان لیقومن عن رقد الهوی و یتوجهن الی الافق

لعمر الله ان الخادم الفانی کلما یرید ان یحمد ربه یری و یشاهد بان کینونه الحمد

هذا کتاب من لدی الله مالک الاسماء لاهل البهاء الذین لایتکلمون الا بما نطق

هذا کتاب یهدی الی الحق و یذکر الناس بایام الروح و یبشرهم برضوان الله المهیمن

یا جواد مکتوبی که جناب علی قبل اکبر علیه بهآء الله بشما نوشته بودند عبد حاضر

الحمد لله الذی ادار افلاک المعانی بقوة بیانه الاعلی و اظهر نیر الحکمة و البیان من افق

الحمد لله الذی انزل الایات و اظهر البینات و نور العالم باسمه المهیمن علی

الحمد لله الذی اوقد مصباح العرفان فی الامکان و انار افق العالم بانوار الحکمه

الحمد لله الذی زین العالم بأنوار امره المحکم و اظهر ما اراد لارتقاء الامم و امرهم بالخضوع

الحمد لله الذی ظهر و اظهر ما اراد فی یوم فیه اضطربت الفراعنه و جنودهم و تزلزلت الجبابره

بگو یا معشر العلماء و العرفاء و الامرآء اتقوا الله و انصفوا فی هذا الامر الذی

جوهر حمد و ثنا معروفی را لایق و سزاست که عارفان اسرار حقایق و بیان از عرفان

حمد مقصودی را لایق و سزاست که در نامه اولیای خود اثر ماء حیوان گذاشته چه که

حمد و شکر ذاکرین ساحت امنع اقدس حضرت مذکوری را لایق و سزاست که بانوار بیان
