کتاب نطق به لسان الوحی فی المنظر الاکبر هذا المقام الذی یطوفه الملا الاعلی و

کتاب یحکم بالحق و انه لکتاب مبین فصل من الکتاب الذی مااطلع به الا الله رب

کتابت در سجن اعظم بلحاظ عنایت مالک قدم فائز شد ان اشکر ربک بهذا الفضل العظیم

کتابت لدی العرش حاضر و بانوار وجه مزین گشت ندای کل استماع شد و غفران رحمن

کتابت مره بعد مره در سجن اعظم وارد و بلحاظ عنایت محبوب عالمیان فائز انشاء الله

کتابت مشاهده شد آنچه نوشتی نزد حق مقبول چه که رضای الهی را خواستی اگر در این

کلام الله ولو انحصر بکلمه لاتعادلها کتب العالمین انک لاتحزن بما اختصرنا اللوح

لازال در نظر بوده و خواهی بود انشاء الله در ظل عنایت الهی و سحاب مکرمت ربانی

لحاظ عنایت حق بانجناب متوجه حق شاهد و خلق گواه که این مظلوم از برای افنان

لحاظ عنایت مالک قدم از سجن اعظم باحبای خود متوجه بوده و خواهد بود ای علی قلم

لعمر الله من یسمع ذکری ینوح بما ورد علی من الذین کفروا بکتب الله و رسله فی

لک الحمد یا الهی بما خلقتنی و اظهرتنی و سقیتنی و اطعمتنی و ربیتنی و عرفتنی

محب صادق را غفلت اخذ ننماید و عاشق موافق از آنچه سبب ظهور امرست محروم

مظلوم آفاق میفرماید ندایت شنیده شد و کتابت دیده انشاء الله برتبه بلند

مقصود اصلی از آفرینش عرفان الله بوده و جمیع ناس از صغیر و کبیر منتظر ایام

مکتوب آنجناب واصل و بر مضامین آن اطلاع حاصل مدتی ارسال جواب بعلت عدم اسباب

منزل جواد بسیار خوب و مرغوب و کعبه مقصود منزه از جهات و یاس و رجاست از قرب

موج دریای بخشش بکمال اوج ظاهر و آفتاب عنایت از اعلی افق فضل مشرق ابر

نامه ات بتوسط اهل حرم بساحت قدم منور گشت ندایت اصغا شد و ذکرت لدی الوجه مذکور

نامه ات رسید و بذکر قلم اعلی فائز گشتی تفکر در فضل حق نما که از افق سجن اعظم

نبا عظیم میفرماید یا حزب الله بمثابه شیعه خود را مبتلا منمائید و از انوار

نبیلی علیک بهائی و رحمتی و فضلی و عنایتی اشهد انک ما توقفت فی هذا الأمر الذی

ندایت در سجن اعظم اصغا شد و نامه ات بلحاظ مظلوم عالم فائز گشت انشاء الله بر

ندایت را شنیدیم و کتابت لدی العرش عرض شد انشاء الله از بحر دانش بیاشامی و
