ای یاران عزیز عبدالبهاء چندیست که از بعضی بلاد یک آهنگ دلربا بگوش جان نرسیده

یکدو مرتبه در مسئلهء روح صحبت شد اما نوشته نشد

اناجیک یا الهی فی غدوی و آصالی و بهره نهاری و جنح اللیالی و ادعوک بلسانی و جنانی

حکمت الهیه در صیام بسیار است از جمله چون در آن ایام مطلع شمس حقیقت

ای ثابت بر پیمان نامه شما رسید مضمون بسیار عجیب زیرا این شبهات تازه اشتهار

از پیش گذشت که مراد از شهر مقدس و اورشلیم الهی در کتب مقدسه

بدانکه این مسألهٴ وحدة الوجود قدیم است تخصیص بثیاسفه و صوفیه ندارد

بدان که این اعمال و رفتار و گفتار ممدوح است و مقبول و شرف عالم انسانیست

الهی الهی لا احصی ثناء علیک و کیف احصی الثناء و قد ذهلت عقول اولی العرفان عن

الحمد لله الذی کشف الظلام و محی الغمام و کشف الحجاب و ازال النقاب فلاحت

ای بنده حق صبح هدی چون از افق اعلی طلوع نمود پرتوش بشارت کبری بود و مژده اش

ای سرور هوشمندان آنچه بقلم مشکین نگاشتی خواندیم و باستان یزدان زبان ستایش

لابتهلن الیک یا الهی و اتضرعن بین یدیک متذللا منکسرا الی ملکوتک الاعلی

ترانی یا الهی معترفا بروحی و ذاتی و حقیقتی و کینونتی بعجزی و فقری و فناای

ای ثابت بر پیمان نامه شما رسید و از مضمون حزن شدید حاصل گردید زیرا دلالت بر

ای غلام حق بر مضمون شکایت مشحون مکتوب اطلاع حاصل گردید نهایت استغراب حاصل چه

صبح است و نور احدیت از مطلع غیب رحمانیت ساطع و لامع و فیض جلیل ملیک فردانیت

ای منجذبه ملکوت الله نامه مفصل رسید از قرائتش نهایت سرور حاصل گردید زیرا دلیل

ای یاران عبدالبهاء حمد خدا را که این زندانرا بهر یاران ایوان فرمود و این سجن اعظم را گلشن

بدان که یک مسئله از غوامض مسائل الهیه اینست که این عالم وجود یعنی این کون غیر متناهی بدایتی ندارد

اللهم یا رب الملکوت المتجلل بالجبروت المقدس من النعوت تعلم و تری تذلل الضعفاء

الهی الهی هولاء عباد کشفت عن اعینهم الغطاء و جزلت لهم العطاء و نورت ابصارهم
