ای دو نفس مومن مبارکه چند سال است که مخابره مقطوع و مراوده ممنوع بظاهر نه خبری

ای دوستان الهی و یاران معنوی چشم بافق ابهی بگشااید و توجه بملاء اعلی نمااید

ای دوستان حضرت رحمن صد هزار بشارات از ملکوت ابهی در هر دقیقه اید و هزاران

ای دوستان حقیقی نامه شما رسید و از مضمون روح و ریحان حاصل گردید الحمد لله بزمی

ای دوستان عزیز عبدالبهاء سه سال است که مانند مرغ بی لانه و آشیانه سرگشته کوه و

ای روحانی چند روز پیش نامه مرقوم و ارسال گردید و الیوم بواسطه حضرت شهید ابن

ای زائر تربت مقدسه حمد کن خدا را که از وطن مالوف طی الوف فرسنگ و فراسخ نمودی

ای زائر تربت مقدسه شکر کن خدا را که باین فیض الهی مشرف گشتی و کوه و بیابان

ای زائر مقام اعلی و طائف مطاف ملا ابهی الحمد لله سعی مشکور نمودی و بادیه و

ای زنده بنفحات وادی ایمن یمن رحمن آن شمس هدی نیر اعظم ملکوت اعلی از افق غیب ابهی

ای سرگشته کوه و صحرا و دریا و گمگشته بادیه محبت الله فی الحقیقه از شما بسیار

ای سرمست پیمان باده پیمان وقایع آباده البته سبب عبرت غافلان گشته و علت انتباه

ای سلیل حضرت خلیل در خصوص شرکت خیریه اساسی که نگاشتی مرغوب و مطلوب فی الحقیقه

ای سمندر نار سدره منتهی و ای مظهر الطاف جمال ابهی و ای ثابت راسخ بر عهد و

ای شمع روشن محبت الله در این ملک فانی علم عرفان برافراز تا ملک باقی یابی و

ای صادق من نامه ای که در ستایش آقا سید جلال و آقا میرزا حاجی آقا مرقوم نموده

ای طالب جمال ذی الجلال ملای رومی گفته در سمرقند است قند اما لبش از بخارا یافت

ای طالب رضای حضرت کبریاء وقت ندارم مشغول ذکر و فکر و ماتم حضرات شهداء روحی

ای فتح بها رق منشورت وصول یافت و چون کاس طهور مورث سرور شد حمد کن خدا را که

ای فرع شجره حقیقت مقبول بارگاه حبیب حقیقی گشتی و مقرب درگاه طبیب روحانی و مظهر

ای فرید چاپان و وحید شرق اقصی آن اقلیم تا بحال از نفحه رحمن محروم بود حال

ای فضل الهی ای عزیز عمو علی وقتی همدم این آواره کوه و صحرا و سرگشته دشت و دریا

ای کنیز عزیز الهی الحمد لله جناب خان در راه حضرت یزدان سه مرتبه سرگون از

ای کنیز عزیز الهی تا امتحان بمیان نیاید و محک صدق بکار نرود ذهب آبریز از نحاس
