ای دو بنده صادق حق و دو ناصر میثاق و دو ایادی امر نیر آفاق کمر همت را در

ای دو پارسی خداپرست پارسیان هزار سال بلکه افزون بود پریشان و بی سر و سامان و

ای دو نفس مبارک آفتاب حقیقت در نهایت اشراق از فجر احدیت طلوع نمود و پرتو

ای دوست حقیقی در دبستان الهی درس و سبق رحمانی خوان و از ادیب عشق تعلم حقائق

ای دوستان الهی آنچه مرقوم نموده بودید ملحوظ افتاد از حدائق معانیش نفحه خوش

ای دوستان الهی جناب آقا احمد ذکر آن یاران را در نامه خویش نموده اند که الحمد

ای دوستان الهی چون نیر پیمان از مطلع اراده رحمن ساطع و لامع گردید اهل بصر حدت

ای دوستان الهی و کنیزان حق اگرچه این مصیبت دل را بگدازد و جان را افسرده نماید

ای دوستان راستان ظلمات جهل و ضلال عرصه امکانرا احاطه نموده بود و فسحت وجود

ای دوستان عزیز عبدالبهاء نامه ای که بنامهای یاران مزین خواندم و ستایش بدرگاه

ای رشید جمشید حقا که رشیدی و پرتو خورشید بخشش ایزدی زیرا خداوند آن یاران

ای سالک راه حقیقت مشقت دیدی زحمت کشیدی معرض صدمات شدی و مورد شماتت اعدا

ای ستمدیدگان محزون مباشید و مغموم مگردید و جگر خون مشوید دل و جان هر چند هدف

ای سرگشته بادیه محبت الله چندی بود که بظاهر نامه ارسال نشد و پیامی و پیکی

ای سرگشته دشت محبت الله از معین حیوان نوشیدی و از شهد عرفان جمال رحمن چشیدی

ای سرگشته دشت و صحرا در سبیل الهى خوشا بحال تو که باسم حق ندا کنى و بشطر اسم

ای سرگشته صحرای الهی آنچه مرقوم نموده بودید معلوم و مفهوم گردید و از مضامین

ای سرگشته کوه و بیابان مکتوبت واصل و بر کیفیت مشقت و زحمت و عسرت واقفیم معلوم

ای سرگشته کوه و صحرا در سبیل جمال ابهی مکاتیب متعدده ارسال شد امید از فضل

ای سرگشته کوی حق بعضی از دوستان الهی ستایش نمودند که آنجناب الحمد لله بر صراط

ای سرگشته و سودائی جمال قدم غزل قربانی بدقت مطالعه گردید فی الحقیقه فصیح است
