ای ریحان بوستان حب الهی در اینوقت که شمس فلک تقدیس از افق جمال ابهی در شدت

ای ریحان گلستان عرفان جمیع جامه و قمیص که دست امکان نسج نموده و انامل حیز

ای زائر مشکین نفس حمد کن خدا را که بزیارت تراب مقدس فائز شدی و خاک آستانرا

ای زائر مشکین نفس نامه تو قرائت گردید الحمد لله بساحت اقدس روضه مبارکه و بقعه

ای زائر مطاف هیاکل تقدیس از اعظم الطاف الهی اینکه در قرن مجید موجود شدی و از

ای ساعی در خدمت مساعی خیریه آن ناطق بذکر الله در این انجمن رحمانی مذکور و

ای سرگشته سودائی عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند کین کرامت نیست جز مجنون

ای سرگشته سودائی وقت آزادگی و شیداای بلکه آمادگی و رسواایست تا چند سرگشته و

ای سرگشته کوی دوست تا کی دم فرو بسته دلخسته نشینی و بوجد و طرب نیاای و زخم

ای سرمست باده عشق ذی الجلال مجنون لیلی میگوید لقد لامنی فی حبها کل اقاربی ابی

ای سرمست جام الهی در این ساعت که جنود نفحات قدس و افواج جذبات از جمیع جهات در

ای سروش پربشارت نامه خوش اشارت در نهایت فصاحت و بلاغت بیان اسرار بود و دلیل

ای سلیمان حضرت مهدی چون سراج هدی در زجاج ملا اعلی برافروخت و چون پروانه حول

ای سمی ذبیح حمد حضرت احدیت را که بقربانگاه عشق راه یافتی و بمشهد فدا پی بردی

ای سمی عبدالبهاء عباس در لغت عرب بمعنی غضنفر است ولی این اسم را مسمی لازم و

ای سیاح آفاق در سبیل میثاق بهر بوم و بر که مرور نمودی عموم ستایش نمودند و

ای شاعر فصیح و بلیغ قصیده ملاحظه گردید فی الحقیقه اگر خواهی مذاق عبدالبهاء

ای شاعر ماهر اشعاریکه برشته نظم آورده بودی ملاحظه گردید الحمد لله دلیل بر

ای شاعر یگانه قصیده غراای چون فریده نوراء در ذکر عبودیت این عبد بهاء بدرگاه

ای شجره ثابته الاصول و الاعراق جناب آقا محمد اسمعیل و جناب آقا عبدالعلی علیهما

ای شخص جلیل نامه شما رسید شرق مطلع انوار است و مهبط وحی پروردگار همواره شمس
