ای حبیب من تا چندی پیش نامه از شما میرسید و مشتاقان را مدار تسلی خاطر بود ولی

ای حبیب نجیب قومی بر آنند که محبت اعظم از خلت است و استدلال بر این نمودند که

ای حکیم حاذق و طبیب ماهر حذاقت و مهارت را چون پدر متصاعد الی الله الفائز

ای حکیم حکمت اصل اساس نبوت و رسالت و ظهور مظاهر احدیت است چه که هیکل امکان

ای حیدر بها نامه که باسیر وفا مرقوم نموده بودید قرین اطلاع بنده حقیر بها

ای خادم افنان سدره الهیه شکر حی قدیم را که بزیارت روضه مبارکه مشرف شدی و از

ای خاضعه خاشعه نامه ات رسید بسیار خجل و شرمسار بودی و از وجود خود بیزار زیرا

ای خاندان آن بنده صادق حضرت یزدان الحمد لله پدری دارید سرگشته و سودائی و بمحبت

ای خدا پرست امام قلى یعنى بنده امام چه نام خوش این نام که سبب پریدن ببام

ای خداجو جمیع خلق خدا گویند ولی نجویند متهیا سیر و سلوکند ولی نپویند مستفیض

ای خداوند مهربان این اسیران زنجیر محبتت را دستگیر شو وملجاء و پناه

ای خداوند مهربان مهتر اردشیر آمرزش پدر خواهد و بخشش بی حد و حصر جوید تا پدر

ای خدای مهربان این نوگل گلستان محبت را از شبنم عنایت تر و تازه بفرما و این

ای خدای مهربان هر چند کودکانیم بینوا و طفلانیم ناتوان پریشانیم و بیسر و سامان

ای خرمن پربرکت دهقان ها بعد از زحمات بسیار که بکارند و بدروند خرمنی اندوده

ای خسرو خسروان عالمرا شهریاری موقت است و تاجداران امم را کلاه داری و ایین

ای خسرو کشور شناساای خسروان گیتی ستان سالهای سال بکوشند و بجوشند و بخروشند

ای خلیل اگر در سبیل الهی رهبر و دلیلی طلبی جمال مبین و سرالقدیم و کوکب منیر

ای خلیل الحمد لله سلسبیل هدایت را از ید رب جلیل نوشیدی و بسبیل خداوند کریم پی

ای خلیل جلیل قسم بان روی منور که آفاق روشن نمود و خوی معطر که مشامها گلشن کرد

ای خوش خو مدتیست که نامه ای از تو نرسید و نسیمی از حدیقه دل و جان نوزید من در

ای خویشان آن خادم جمالمبارک آن اسیر محبت جمال قدم امیر کشور عزت و شهریار

ای خیاط رشته مریمی بدست آر و زخم آفاق را رفو نما قمیص یوسفی بدوز تا نفحات
