ای دو صبیه آن شهید سبیل الهی چون در سحرگاهان عنوان تسبیح حضرت رحمن نمااید

ای دو کنیز الهی نامه شما رسید امیدم چنانست که رحیم در مدرسه موفق بتحصیل علوم

ای دو مرغ چمن عرفان موسم دی و بهمن بگذشت فصل بهار جانپرور رسید دشت و صحرا

ای دو مومن بالله طفل عزیز شما هر چند از این جهان فانی درگذشت ولی الحمد لله در

ای دو یاران من کامرانی کنید و شادمانی نمااید که در زیر سایه درخت امید

ای دو یگانه پرست الحمد لله از بیگانه بیزار شدید و باشنای یگانه پیوستید بمهر

ای دوست حقیقی آنچه نگاشتی ملاحظه گردید و سبب سرور وجدانی گشت الحمد لله بمحبت

ای دوست حقیقی من و دلیل قطعی بر این مدعا اینست که بخدمات سلاله یار مهربان

ای دوست من زبان بذکر تو مشغول و دل بیاد تو مالوف و جان بحب تو مشعوف زیرا بنده

ای دوستان بهار الهی رسید و موسم بوستان آمد و وقت سیر گلستان گشت در کنج

ای ذات محترم نامه مبارک شما ملاحظه گردید خطاب به والی محترم بستن

ای ذبیح الهی در قربانگاه عشق مشهد فدا در سبیل جمال ابهی بجان جولانی باید و بدل

ای رب الملکوت هر چند ضعیفم توای مقتدر و توانا فقیرم توای غنی و رب بیهمتا ای

ای رب ترانی هائما فی بیداء الاشتیاق و محترقا بنیران الفراق و قامت قیامه

ای رب هذا عبد توجه الی ملکوت توحیدک و اهتدی بالنار الموقده فی سدره تفریدک

ای رستم اهل ستم خواستند که رسم یزدان براندازند تهمتن الهی کلمه الله بمیدان

ای رستم دستان تهمتن هر چند شیرگیر بود ولی بقوت بازو آرزو حاصل نگشت زیرا عاقبت

ای رستم دستان شرکت پیمان مظهر الطاف رحمن است و مورد بخشش بی پایان امید است که

ای رستم همنامت بشجاعت تن شهیر آفاق گشت تو بمردانگی و آزادگی جان در جهان معروف

ای رفیق پارسی من سیاوش در غریبی جام هلاک نوش کرد و تو در وطن الهی در محفل

ای رفیق حقیقی شاد باش شاد باش که در تحت خیام عزت قدیمه منزل نمودی و بکهف هدی

ای رفیق دیرینه مدتی است که رفیق خویش را فراموش نمودی و از یاد
