ای رفیق روحانی هیچ تا بحال شنیدی علیلی که مزاج در نهایت انقلاب در جهان آب در

ای رفیق عبدالبهاء چندیست شما در آنجا بجوار آستان مقدس فائز و بتقبیل عتبه

ای رفیق عزیز ما جد عزیزت بارض مقدس وارد و نامه فصیحت رسید و قرائت گردید و

ای زائر تربت مقدسه حمد کن خدا را که دریاها را قطع نمودی و بساحل بحر بخشش

ای زائر مشکین نفس رویا تعبیرش آنست که نفوسی قصد آن نمایند تا نار الله الموقده

ای زائر مشکین نفس عون و عنایت سلطان احدیتله داغلری تپه لری صحرالری دریالری

ای زائر مشکین نفس هر چند زمانی که حاضر بودی فرصت نگارش نامه نشد ولی فراموش

ای زمان مکان را بلامکان تبدیل نما و زمان را تقسیم مکن زندگانی جاودان بجو و

ای زنده بنسیم جنت ابهی آنچه مرقوم نموده بودی ملاحظه گردید... ای منجذب بنفحات اللّه تا توانی همّت نما که زبان پارسی بیاموزی

ای زین العارفین عابد بسیار و زاهد بیشمار و اما بعرفان الهی کم کسی هوشیار یکی

ای ساجد درگاه جمال قدم سجود دلیل فقدان وجوداست یعنی خاکساری و محویت و فنا

ای سالار سپاه ایقان لشکر اجسام اگرچه چون هژبر و ضرغام باشند ولی همتشان متوجه

ای سبزه نوخیز جنت ابهی و ای نهال تازه گلشن بقا هر چند در عالم ناسوت صغیری

ای سرگشته صحرای عشق نمیقه غرا که بجناب درویش علیه بهاء الله الابهی مرقوم

ای سرمست جام الست هنگام غروب است ولیکن انوار صبح هدی از مطلع افق ابهی ظاهر و

ای سروش روش نیکان گیر تا در سایه یزدان پرورش یابی دست در آغوش دلبر یکتا نما

ای سروش سروش جهان پنهان ترا ندا میفرماید و مژده میدهد که ای همنام الحمد لله در

ای سلاله آن ذبیح قربانگاه عشق چه شود که تو آن شجره متصاعده را شاخ و اجعل لی

ای سلاله حضرت خسرو خسرو مگو یک جهان مهر و وفا و محبت و صفا بگو روح مصور است

ای سلیل حضرت منصور ورق مسطور مانند رق منشور مورث فرح و سرور گردید

ای سلیل خلیل امروز روز پاکی و آزادگیست و وقت عمل بوصایای انبیای الهی تا توانی

ای سمندر آتش روی جمال جانان ایدک ربک علی خدمه امره فی جمیع الشئون و الاحوال

ای سمی عبدالبهاء اگر جوهر اعداد طلبی دست بدامن واحد حقیقی زن زیرا جمیع اعداد
