ایها العندلیب فی حدیقه التوحید طوبی لک بما تغنیت فی ریاض العرفان بابدع

ایها الفتی الروحانی و الولد النورانی قم مقبلا الی الافق الرحمانی متضرعا الی الملکوت

ایها الفرع الجلیل من السدره المبارکه چند هفته پیش مکتوب مفصل مرقوم گشت و

إلهی إلهی هذا عبد ترک النفس و الهوی و اشتعل بنار محبتک الملتهبة بين الضلوع

ایها الناطق بخطاب الملکوت ابشر بفضل مولاک و افرح بما اعطاک و شرح صدرک بنور

ایها النور البازغ هر رخی که بپرتو هدایت روشن سراج نورانیست و شمع رحمانی و نجم

ایها الولد الروحانی ایدک الله و شیدک فی نعومه اظفارک و بحبوحه صباک و نور وجهک

آمرزنده و مهربانا داورا دادگرا کنیز درگاه ملکی بجهان پاکی شتافت پس جان تابناک

پروردگارا خسرو پارسی و گشتاسب نیکنام در اینجهان ناکام بودند در آن جهان کامران

پروردگارا کنیز درگاهم و ضعیف ناتوان و تو معین و نصیر بیچارگان ای دلبر مهربان

تعیین قبله و شهرتش الان مقتضای حکمت بالغه نیست در وقتش اعلان خواهد شد ثم انشر

تلغراف شما رسید مضامین که منبعث از حیات وجدانی و انجذابات روحانی بود سرور و

جناب اسد بجان یاران قسم که وقت گفتن و خفتن و نگاشتن ندارم و این دو کلمه را

جناب امین مکتوبی که در رد مفتریات اهل نجف مرقوم شد و ارسال گشت که مضمون در

جناب آقا سید اسدالله نامه ای که با مسافرین ارسال نموده بودی رسید و نامه آقا

جناب زائر حاضر خبر ندارد که آنجناب نامه های متعدد از عبدالبهاء داری لهذا باز

حضرت خادم علیه بهاء الله الابهی را بجان و دل مشتاقم و شب و روز بیادشان هستم

حضرت عندلیب ورق مسطور رق منشور شد بر مضمون مطلع گردیدم مقصود اینست که بهر قسم

حمدا لمن اشرق و لاح و ظهر و باح و قدر و اتاح و سمح و اباح لکل کینونه نورانیه

خدایا جمعی از یاران سوی تو شتافتند و ازین جهان بجهان تو تاختند راه تو تاختند

در سنه سابق وقایع عظیمه رخ داد که افق آمال غباری یافت در سیرجان حضرت مقرب

در میان شما و حاجی میرزا عبدالله صحیح فروش شوخی و مزاح بجدی و کدورت خواهد

دوست حقیقی کمال رضا از آنحضرت حاصل زیرا در فکر قوت امرالله و اعلاء کلمه الله
