الهی الهی ان عبدک علی محمد یحتاج العفو و الصفح و المدد و انی اعفر جبینی

الهی الهی انی اتوسل الیک بجمال عز احدیتک ان تویدنی علی عبودیه عتبه قدسک و

الهی الهی تری عبدک الملتجی بباب رحمتک اللائذ بعتبه قدس عنایتک المستجیر بک من

الهی الهی هذا عبد عاجز مفتقر متضرع بباب احدیتک مبتهل الی ملکوت رحمانیتک قد

الهی الهی هذا عبدک الصبور و رقیقک الغیور خاض فی بحور السرور عند ما استبشر

الهی الهی هولاء عباد اشتعلوا بنار المیثاق و اقتبسوا من انوار العهد المشرق علی

الهی الهی هولاء عبادک المنجذبون الی ملکوت تقدیسک مر تلون لایات توحیدک مبتهلون

الهی هذا عبد انجذب بنفحات القدس و توقد بالنار الملتهبة فى

الهی و ملجای و ملاذی و معتمدی اسئلک بشمس فلک رحمانیتک و نیر سماء وحدانیتک

امه الله حمد کن که در ظل عصمت بنده آستان احدیت حضرت قابلی که قابل الطاف و

هر نفسی چون بکمال خضوع و خشوع به ربّ قدير توجّه نمايد و از قصور خويش خجل و شرمسار

ای ابن من طاف حول البقعه المبارکه جناب ابوی از کثرت حب بشما آنی شما را فراموش

ای احمد محمود شکر حضرت مقصود را که در ظل ممدود داخل گشتی ودر محفل

ای اردشیر ای شیر بیشه عرفان نامه ات در سال گذشته هر چند رسید ولی فرصت تحریر

ای اردشیر خداداد هر نفسی را مرادی الحمد لله تو را مراد رضای الهی و مقصد الطاف

ای اردشیر نره شیر باش نعره ای در میان جوق وحوش بزن گوران را سرگردان کن و

ای اسدالحق شیر حق را صولتی زائدالوصف لازم و قوتی شدید واجب تا در چمنستان

ای اسفندیار گویند که اسفندیار روئین تن بود همجنگ تهمتن تیغ و تبر در او کارگر نبود

ای اسکندر اسکندر یونانی قطعه آسیاای و قطعات سائره دن دخی بعض جوانبی استیلا

ای اسمعیل جمیل صحف و کتب بدو نوع در عالم وجود موجود یکی صحائف قلوب که بقلم

ای افنون سدره مبارکه جناب واسطه توصیف مینمود که چون شاخه مخضره بنفحات میثاق

ای امه البهاء شکر کن که در این کور عظیم در مهد وجود آمدی و از ثدی محبت نوشیدی

ای امه الرحمن خداوند مهربان تاج مرصعی از ایقان و ایمان بر سر تو نهاد که جواهر
