
من مصنفات
السید كاظم بن السید قاسم الحسینی الرشتی
شركة الغدیر للطباعة و النشر المحدودة
البصرة – العراق
شهر جمادی الاولى سنة 1432 هجریة
اما بعد پس چنین گوید بنده خاكسار و ذره بیمقدار محمدكاظم بن محمدقاسم الحسینی الرشتی كه چون نماز اعظم اركان دین است و اقوای اعمال مسلمین كه بقبولش سایر اعمال مقبول و عدم قبولش كل اعمال مردود و مقام توجه بحضرت قدس است و رتبه اتكائی بر سریر انس چنانچه حدیث نبوی (ص) الصلوة معراج المؤمنین بر آن دلیلی است واضح و شاهدی است روشن پس صرف همت در تصحیح و تنقیح آن از جمله لوازم و كمال توجه بقلب در آن واجب و متحتم و چون وصفش دون ذاتش باحسن لغات كه لغت عربیت است موضوع لهذا فارسیزبانان را كه انس بلغت عرب نیست از معانی و دقایق و حكم و اسرار آن حظی نیست و باین علت لذت اقبال و حسن عبادت و كمال توجه و اخلاص قلب ایشان را حاصل نیست لهذا بعض از ارباب ایمان كه بزیور صلاح و تقوی آراسته و بحلیت صدق و دیانت پیراسته طالب طریق قویم و جویای صراط مستقیم اكمل الله له الایمان و افاض علیه من كمال البر و الاحسان انه كریم رحیم منان از این حقیر ملتمس كه معانی و بعض اسرار جزئیه نماز را بزبان فارسی در سلك تحریر و تسطیر درآورم تا عوام نیز از معانی آن اطلاع بهم رسانیده شاید توجه تام بجناب ملك علام رسانند و بمدلول الدال علی الخیر كفاعله این روسیاه نیز مشمول عنایات الهیه گردم و لكن چون وقت تنگ و اشغال بسیار و قلب غیر مجتمع میسر نشد كه حقیقت حال را كماینبغی بطوریكه ممكن است اظهار آن در معرض عرض درآورم بكمال اختصار و غایت اقتصار كفایت كرد و الله المستعان
بدانكه شیخ صدوق (ره) در امالی بسند خود از ابنعباس روایت كرده كه جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود كه حضرت حق جل و علا را ملكی هست كه او را اسخائیل ( سخائیل خل ) مینامند و موكل است بگرفتن براتها از برای نمازگذارندگان در نزد هر نمازی از جانب پروردگار عالم پس چون صبح كنند مؤمنین و برخیزند برای نماز پس وضو میگیرند و نماز صبح را ادا میكنند براتی از جانب خداوند عزوجل برای ایشان میگیرد باین مضمون كه منم خداوند باقی ای بندگان و كنیزان من در حرز و حمایت خود قرار دادم شما را و در حفظ خود و تحت كنف حراست خود گردانیدم شما را قسم بعزت خود كه شما را مخذول نخواهم كرد و گناهان شما آمرزیده است تا وقت ظهر پس چون وقت ظهر درآید پس برخیزند مؤمنین برای نماز ظهر پس وضو بگیرند و نماز بجای آورند آن ملك از جانب خداوند عزوجل برات دوم میگیرد برای ایشان كه نوشته است در آن كه منم خداوند قادر ای بندگان و كنیزان من بدل كردم سیئات و گناهان شما را بحسنات و آمرزیدم گناهان شما را و جای دادم شما را بجهت خوشنودی من از شما را در خانه جلالت و عظمت پس چون وقت عصر درآید و مؤمنین برای نماز برخیزند و وضو بگیرند و نماز بجای آورند ملك برای ایشان برات سوم بگیرد كه نوشته است در آن منم خداوند جلیل جلیل است ذكر من و عظیم است پادشاهی من ای بندگان و كنیزان من حرام كردم بدنهای شما را بر آتش و ساكن گردانیدم شما را در مسكن نیكوكاران و دفع كردم برحمت من از شما شر اشرار را پس چون وقت مغرب دررسد پس مؤمنین برخیزند و وضو بگیرند و نماز بجای آورند آن ملك برای ایشان برات چهارم بگیرد كه در آن نوشته است منم خداوند جبار كبیر متعال ای بندگان و كنیزان ملائكه من از پیش شما بالا رفتهاند و از شما راضی و خوشنودند و سزاوار است كه من راضی شوم از شما و بدهم بشما روز قیامت آرزوهای شما را پس چون وقت نماز عشا دررسد آن ملك برای ایشان برات پنجم بگیرد كه در آن نوشته است كه منم خداوندی كه هیچ معبودی غیر از من نیست و هیچ پروردگاری بجز من نه ای بندگان و كنیزان من در خانهای خود خود را پاك كردید و بخانه من پاك آمدید و در یاد من خوض كردید و حق مرا شناختید و آنچه بر شما واجب كردم ادا نمودید گواه میگیرم تو را ای اسخائیل و سایر ملائكه را كه من راضی شدم از ایشان پس اسخائیل هر شب بعد از عشا سه نوبت صدا بلند میكند و ندا میكند كه ای ملائكه خداوند عالم بدرستی كه خدای جل و علا آمرزیده است نمازگذارندگان و توحیدكنندهگان را پس باقی نمیماند ملكی در هفت آسمان مگر اینكه استغفار میكنند برای نمازگذارندگان و دعا میكنند برای ایشان كه توفیق مداومت را بیابند و هر مرد یا زنی را كه نماز شب روزی شود برخیزد از خوابگاه خود با اخلاص پس وضوی كامل بگیرد و نماز بجای آورد برای خدای عزوجل با نیت درست و دل سالم از وساوس نفسانیه و شیطانیه و بدن خاشع و چشم اشكبار از خوف خدا قرار میدهد خداوند عزوجل در پشت سر آن مؤمن یا مؤمنه نه صف از ملائكه هر صفی عدد ایشان را بغیر از خدا نمیداند یك طرف آن صف بمشرق متصل و طرف دیگر بمغرب پس چون فارغ شود از نماز نوشته میشود برایش بعدد آن ملائكه درجات در بهشت منصور روایت میكند كه چون ربیع بن بدر این حدیث را ذكر میكرد میگفت كجائی تو ای غافل از ادراك این كرم و كجائی تو ای غافل از نماز شب و از این ثواب عظیم پس خود را از این خیر عظیم محروم مكن و توجه كن در نماز و بآداب او را بعمل آور كه چون نماز تو مقبول شد سایر اعمال تو مقبول میشود و چون نماز تو مردود شد همه اعمال تو مردود میشود و جناب امام زینالعابدین (ع) فرموده كه قبول نمیشود از نماز مگر آنچه را كه اقبال كنی بآن بدل تو و اتفاق میافتد كه از بعضی نصف نماز ایشان مقبول میشود و از بعضی ثلث و از بعضی ربع بقدری كه دل را از نماز بیرون نبرده پس سعی كن در اقبال و اخلاص كه این هر دو منشأ سعادات و عمده خیرات میباشند
آغاز كلام - چون خواهی كه نماز بجا آوری اول خود را پاك كن از نجاسات ظاهریه و باطنیه كه اراده توجه بحظیره قدس و ملاقات با ملائكه اصحاب انس داری با نجاست ایشان از شخص دوری میكنند چه ایشان پاكاند با ناپاكان آشنائی نمیكنند پس وضو بساز و اول روی خود را بشوی كه میخواهی بجانب حضرت ( حظیره خل ) قدس رو آوری و دستها را تا ذراع بشوی كه میخواهی بلند كرده از او طلب حوایج كنی و خاضع و خاشع شوی و پاها را مسح كن تا سعی بجانب او نمائی و رو ( سر خل ) را نیز مسح كن كه محل بركت است و نزول رحمت پس مستشعر باش عظمت خداوند را و كبریا و جلالت او را و ضعف و فقر و عجز و ذلت خود را پس بگو در اذان الله اكبر الله اكبر الله اكبر الله اكبر یعنی عظیم و بزرگست خداوند جلیل تبارك و تعالی و بزرگتر است از آنكه بوصف درآید یا بدانش كسی آید یا ادراك در مقام معرفتش قدم نهد بلكه از آن عظیمتر و بزرگتر و جلیلتر است از اینكه مخلوق را با او نسبتی باشد و یا در نزد حرم كبریاء او مذكور گردند یا او را وصف توانند كرد مگر بآن وصفی كه خود را بآن توصیف كرد برای خلق كه سبحان ربك رب العزة عما یصفون پس بتكبیرات اثبات فقر و بیاعتباری و بیقدری خود و عظمت و جلالت و قهاریت و عدم وصول خلق بمعرفت بوجهی من الوجوه پس توجه كن بجانب او و اقرار كن بتفرد و استقلال او و اینكه غیر او چیزی مستقل و متحقق و ثابت نیست پس بگو اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان لا اله الا الله یعنی گواهی میدهم و شهادت میدهم كه نیست معبودی شایسته عبادت و پرستش موجود و متحقق و ممكن بجز ذات بیهمتای حضرت احدیت جلت عظمته آن خداوندی كه خلق متحیر و سرگردان میباشند در معرفت عظمت و جلالت او زیرا كه مستقلی غیر او نیست چنانچه در تكبیر معلوم شد پس اوست واحد ( احد خل ) در ملك و قیومیت و چون شهادت از دو عادل قبولست لاجرم بظاهر و باطن خود گواهی میدهد باین جهت است كه دو مرتبه شهادت لازم باشد پس چون اثبات تفرد و استقلال وحدانیت او تعالی نمودی و اینكه اجل است از مباشرت و معاشرت خلق تا بیواسطه فیض وجودی و شرعی خود را بخلق برساند پس لازم شد واسطه كه فیض از او اخذ ( واحد خل ) نموده بخلق برساند بعلت مناسبت با خلق و ترجمه كند برای ایشان وحیهای خدا را موافق و مناسب لغت و فهم ایشان پس اقرار برسالت و نبوت آن واسطه كه متمم اقرار بوحدانیت است كن پس بگو اشهد ان محمدا رسول الله (ص) اشهد ان محمدا رسول الله (ص) یعنی گواهی میدهم كه محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب صلی الله علیه و آله فرستاده خداست بخلق بجهت تبلیغ و ادای جمیع تكالیف كه از خلق میخواهد بعلت احتیاج خلق و عدم تمكن ایشان از اخذ و تلقی از جناب رب العزه بدون واسطه پس بایست كه اقرار كنی و اعتقاد نمائی بجمیع ما جاء به النبی صلی الله علیه و آله كه از آن جمله نصب خلیفه و وصی بلافصل جناب امیرالمؤمنین (ع) با یازده فرزند ارجمندش امامان دین و هادیان طریق یقین سلام الله علیهم اجمعین و از آن جمله معاد و حشر ارواح و اجساد و همچنین سایر اعمال و اقوال و اعتقادات كه از شرع مبین به نص خاتم المرسلین علیه و آله صلوات الله ابد الآبدین ثابت و محقق گشته پس اگر گواهی بولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را نیز مقرون بشهادت برسالت سازی بسی زیبا و پسندیده و نیكو و زیبنده و لكن جزء اذان و اقامه باید ندانی چون اقرار و اعتراف بوحدانیت و یگانگی حق تعالی و استقلال او سبحانه و تعالی و اضمحلال ماعدا و اقرار به رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله نمودی پس مستشعر شو و بخود آی و بفهم كه فخری برایت نیست الا در طاعت و بندگی و توجه بجانب حضرت حق تعالی بآن قانون و روشی كه خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله قرارداد فرموده و چون اعظم طاعات و اهم عبادت نماز است پس بر نماز قیام به بندگی نما و نفس خود را مخاطب ساز از جانب حق تعالی پس بگو حی علی الصلوة حی علی الصلوة یعنی اقبال كن و بشتاب بسوی نماز بظاهر و باطن كه نماز معراج مؤمن است و سبب وصول بمقامات عالیه و باعث عطاهای بیپایان و كمال عبودیت محضه برای خالق منان پس ذكر كن ثمره و علت نماز را از جانب حق تعالی كه موجب رستگاری و فوز عظیم است در دنیا و آخرت پس بگو حی علی الفلاح حی علی الفلاح یعنی بشتاب و اقبال كن بسوی رستگاری از مكاره دنیا و فوز عظیم باعلا مقامات درجات آخرت چه هر كس دو ركعت نماز مقبول بجای آرد حق تعالی او را عذاب نخواهد كرد و چونكه فلاح و رستگاری كسی خیال میكرد كه از غیر نماز حاصل میشود و حال آنكه حاصل نمیشود كما ینبغی الا بنماز لاجرم ذكر كن برای نفس خود كه حقیقت فلاح و رستگاری منحصر بنماز است و نماز اعظم اركان دینست پس بگو حی علی خیر العمل حی علی خیر العمل بشتاب بسوی نیكوتر اعمال و پسندیدهتر افعال كه هیچ عملی از او بهتر و هیچ عبادتی از او شایستهتر نباشد پس چون افضل و اكمل و بهترین اعمال شد پس فلاح و رستگاری كه در این عمل متصور است در هیچ عملی متصور نخواهد بود پس بخود آی و بهوش باش كه اعمال هر چند اسباب وصول بدرجات عالیه و مقامات متعالیه است و لیكن اعتماد بر عمل نشاید و ركون بآن خسارت دنیا و آخرت آورد چه اعمال در جنب معاصی بندگان و نعمتهای گوناگون بیپایان حضرت سبحان چه مقدار دارد كه عامل بآن تواند مستحق مرتبه از مراتب بشود و بآن داخل بهشت شود پس توجه بجانب خدا كن و عظمت و كبریائی او را در نظر آور و بدانكه بغیر از فضل و كرم او چیزی بكار نیاید پس بگو الله اكبر الله اكبر یعنی خداوند عالم جلت عظمته اعظم و اكبر و اجل از آنست كه نظر باعمال ما كند و بآن پاداش دهد ما را اشیا را در نزد او تحققی و مقداری نیست پس بفضل و كرم خود رحمت كند و این عمل وسیله وصول بفضل و كرم او است پس چون اثبات اضمحلال اشیاء بتكبیر كردی پس بسرمنزل توحید قدم نه و بگو لا اله الا الله لا اله الا الله یعنی موجودی متأصل و صاحب اثری متحقق نیست مگر ذات بیهمتای حضرت كریم منان و قادر سبحان تعالی شأنه و جل احسانه و اعظم ( عظم ظ ) انعامه پس قطع كن كلام را و یك گام بردار یا سجده كن و در سجده بگوی لا اله الا الله انت ربی سجدت لك خاضعا خاشعا باز ( یا خل ) بگو رب سجدت لك خاضعا خاشعا ذلیلا یعنی نیست معبودی سزاوار پرستش مگر خداوند بیمثال سبحانه و تعالی بارالها توئی پروردگار من سجده میكنم برای تو در حالتیكه خاضع و خاشع میباشم برای تو پروردگارا سجده میكنم برای تو در حالتیكه خاضع و خاشع و ذلیلم و در نماز مغرب سجده كردن مستحب نیست میان اذان و اقامه پس برخیز و متوجه اقامه شو مثل اذان و لیكن الله اكبر دو بار بگو و قد قامت الصلوة بیفزای و لا اله الا الله در آخر یكبار بگو و سبب اذان و اقامه آنست كه انسان را جسمی است و روحی و هر یك را دو مرتبه است مرتبه اعلی و اسفل پس باذان اعلام میكند جسم خود را بدو مرتبهاش و در اول چهار تكبیر میگوید در مقام هر عنصری از عناصر اربعه كه حقیقت جسم مركب از آنست و در مابقی اذكار دو مرتبه میگوید بعلت دو مرتبه وجود خود چه نماز بایست بكل مراتب بعمل آورد و اقامه اعلام عالم ارواح است و تذكارش توجه بجانب حق تعالی به نماز باین علت است كه در اذان صوت را بلند میكنند و در اقامه نمیكنند
پس نیت كرده برای نماز بایست و تكبیرة الاحرام بگو و قلب خود را متوجه كن و حواس خود را جمع ساز و اعضا و جوارح خود را ساكن گردان زیرا كه میخواهی كه ادای امانت كنی كه آسمانها و زمینها و كوهها از تحمل و محافظت آن عاجز شدند و از قهر و سطوت جبار عالم در نزد تضییع آن خایف و هراسان پس مستشعر باش كه مانند بندگان بخدمت سید و مولای خود قیام و اقدام نمودی و كمال حسن خدمت كه شیوه بندگان با اخلاص است بایست بعمل آوری چون جهل و عجز و فقر ذاتی ممكنست لاجرم خدمت كه لایق باشد جز بتعلیم خداوند كریم ممكن نیست و وصفی كه سزاوار باشد جز بتوصیف حضرت جبار میسر نی كما قال عزوجل و اذكروه كما هداكم یعنی پرستش كنید او را بطوریكه خود بیان فرموده پس مشغول قرائت حمد شو كه اشرف سور قرآنی و مبدء مفاتیح عوالم غیبیه است و مجمع جمیع اسرار الهیه است و مخزن جمیع علوم لاهوتیه و ناسوتیه و اوست سبع المثانی و علت مبانی و معانی پس بگو بسم الله الرحمن الرحیم یعنی ابتدا میكنم و استعانت میجویم در جمیع امور خصوصا در حفظ و اعانت بر ادای نماز بر مثال اصحاب راز و ارباب نیاز بجمیع حدود و شرایط و آداب بنام خداوندی كه كامل مستجمع جمیع كمالات و منزه از جمیع نقایص كه این صفت دارد رحمن است یعنی خالق خلق است و رازق عباد و محیی بلاد و منقی ( مفنی خل ، مبقی ظ ) احیاء و ناشر اموات و رساننده است بهر صاحب حقی حقش را از مؤمن و كافر و مطیع و فاجر و بزرگ و كوچك و بیمار و تندرست و غیر اینها و این صفت دارد رحیمست یعنی آمرزنده گناهانست و عطاكننده از فضل و كرم خود مر مؤمنان و مخلصان را الحمد لله رب العالمین یعنی جمیع ثنا و ستایش و تمامی فواضل و كمالات مخصوص خداوندی است كه پرورشكننده عالمیانست از هزارهزار عالم و هزارهزار آدم كلا در قبضه قدرت و اختیار او است و تربیت میكند هر یك را فراخور استعداد و قابلیتش الرحمن الرحیم بخشاینده است و مهربان مالك یوم الدین پادشاه روز جزاست و قسیم بهشت و دوزخ و رساننده اهل بهشت به بهشت و اهل دوزخ بدوزخ و اهل حظایر بحظایر ایاك نعبد تو را عبادت میكنیم بس و ایاك نستعین و از تو استعانت میجوئیم بس كه بجز تو همه مضمحل و باطل و از غیر از تو جمله فانی و زایل اهدنا الصراط المستقیم ارشاد و هدایت كن ما را براه راست و جاده مستقیم صراط الذین انعمت علیهم براه آن كسانیكه انعام كردهای تو بر ایشان از فضل و كرم خود مانند صدیقان كه تصدیق كردند بعظمت و قهاریت و استیلاء و احاطه و قیومیت تو پس منع كردند قلوب خود را كه جز تو را یاد كند و قوا و حواس و مشاعر خود را كه جز بتصور عظمت و كبریائی و جبروت تو مشغول شوند و منع كردند اعضا و جوارح خود را كه جز در خدمتگذاری تو صرف كنند و مانند شهیدان كه نفوس و شهوات خود را برای رضای تو سلب كردند و نفوس خود را بالمره در محبت تو كشتند و از خود فانی شدند و بتو باقی و مانند صالحان كه پیوسته حاضر بزم حضور و مقابل فواره نور ایشانند كه نعمت از فضل و كرم تو شامل حال ایشان شده و ایشان را از خود برده و بتو سپرده پس ما را هم در سلك ایشان منسلك و در نظم ایشان منتظم گردان غیر المغضوب علیهم نه راه كسانیكه بر ایشان غضب كرده و از باب رحمت خود رانده و حلاوت محبت خود را بایشان نچشانده مقید بشهوات ( بوثائق شهوات خل ) اسیر در زندان ظلمات انیات و لا الضالین و نه راه گمراهان و از مشاهده نور معرفت تو كوران و از لذت حلاوت ذكر تو بیخبران پس چون كلام باینجا رسانی بخود آی و عظمت الله را در نظر آر و بترس از آنكه رحمت شاملت نشود و حذر كن از آنكه این نعمت واصلت ( از تو و اهلت خل ) نگردد پس منقطع شو بحضرت قدس و متوجه شو بحظیره انس پس اندكی ساكت شو و بعد از آن شروع كن در سوره دیگر كه آن سوره تفصیل این اجمال و تبیین این احوالست پس چون این سوره مباركه را كه جامع دو اصل یكی توحید دوم ذكر محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهرین او (ع) است پس از سورهها اختیار كن برای ركعت اول سوره را كه منسوبست بجناب پیغمبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت اطهارش (ع) و از برای ركعت دوم سوره كه منسوبست بتوحید و مذكور است در او مقامات تفرید و احسن سور در نسبت اولی سوره قدر است و در ثانیه سوره توحید هر چند تو را اختیار است در اختیار هر سوره كه خواهی بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلة القدر بدرستی كه ما فرو فرستادیم قرآن را در شب قدر و ما ادریك ما لیلة القدر و چه میدانی تو از عظمت و مقدار و رفعت مقام شب قدر را لیلة القدر خیر من الف شهر شب قدر شبیست كه ملائكه زمینها و آسمانها و ساكنان كرسی و حاملان عرش جملگی بر امام زمان علیه السلام نازل میشوند و جمیع اخبار و وقایع و احوال از آنچه محتوم است و از آنچه مشروط است و از آنچه شرطش واقع میشود و آنچه شرطی ( شرطش خل ) واقع نمیشود و جمیع احوال خلق را كلا بامام زمان (ع) خبر میدهند با سایر اسرار غیبیه و رموزات مخفیه و در همان شب بقدر ملائكه مذكوره شیاطین نازل میشوند بر رئیس اهل باطل در آن زمان پس خبر میدهند او را بجمیع امور باطله و علوم افلاكیه ( افكیه خل ) كاذبه و رسوم معوجه مغیره و امور باطله كه مشابه حقست بجهت تمویه بر ضعفاء مؤمنین بالجمله آن شب روی زمین تنگ میشود از كثرت نزول ملائكه بر امام حق (ع) و كثرت ورود شیاطین بر امام باطل علیه اللعنة و العذاب و باین علت آن شب را شب قدر گویند و این نعمت عظمی از خواص محمد (ص) و آل اطهار او است صلوات الله علیهم و در هر سال مستمر است الی یوم القیمة پس خداوند عالم خبر میدهد كه این شب بهتر است از هزار ماه كه بنیامیه لعنهم الله تعالی مستولی بر حكم بودند و غصب حق از اهل حق نمودند و آن هشتاد سال است تنزل الملائكة و الروح فیها باذن ربهم من كل امر سلام نازل میشوند در این شب ملائكه از تمامی آسمانها و از عرش و كرسی بر امام علیه السلام و نازل میشود روح كه ملكیست اعظم از جبرئیل و میكائیل و اسرافیل و عزرائیل كه تسدید ائمه علیهم السلام میكنند و ایشان نازل میشوند در این شب و خبر میدهند از هر امری بسلامت و صحت و عدم قصور و فتور و عدم اعوجاج بلكه خبر میدهند اشیاء را علی الحق و طریق مستقیم هی حتی مطلع الفجر این امور و احوال ثابت است و كاینست تا طلوع صبح یا آنكه این شب جامع این احوال است تا طلوع صبح بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد بگو ای محمد (ص) كه خداوند تعالی یكی است بی شریك و بی مثل و مانند و بی نظیر و بی وزیر و بی مشیر و بی جزء و بی تركیب الله الصمد پروردگاریست غنی و بینیاز همه باو محتاجاند و او بكسی محتاج نیست لمیلد نزاد و اولادی برایش نیست و الا شریك بودند با او و جزئی برایش پیدا میشد و لمیولد از چیزی متولد نشده و الا آن چیز مقدم بود و اصل و محال است بر خدا چیزی مقدم باشد و لمیكن له كفوا احد و نیست برای او مانندی و همسری و احد است در ذات خود و واحد است در صفات و واحد است در افعال و واحد است در عبادت پس چون سوره را باتمام رسانیدی و توجه تام بحضرت قدس نمودی و فعل و قول بعمل آوردی و قیام بخدمت نمودی پس خاضع شو و ذلیل باش و بدان كه این قیام و این اعمال نه از قدرت خود است بلكه مقامت فنا است و مسكنت ترابست پس رو آر بسوی خاك و بایست بحد راكع و گردن را كشیده نگاه دارد و پشت را چنان خم كن كه اگر قطره آبی بیفتد نسبتش بهمه اطراف علی السوی باشد پس مستشعر باش بر ضعف خود و فقر و ذلت خود را و بر خود قرار ده كمال عبودیت را هر چند گردنم را ببرند پس تسبیح و تنزیه كن خداوند را و بگو سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی تسبیح و تنزیه میكنم حق تعالی را از جمیع صفات امكانیه تنزیه كردنی در حالتیكه من مشغولم بحمد و ثنای او پس سر بردار و مستشعر باش كه از خاك ایجاد شدهام پس بگو سمع الله لمن حمده یعنی شنید خداوند كریم و قبول كرد بفضل و كرم خود مر كسی را كه حمد او كرده و ثنای او را بجای آورده اگر چه این حمد و ثنا لایق جلال و عظمت او نیست پس تكبیر بگو و رو آور بعظمت خدا و تفرد او و اضمحلال ماسوا و اینكه هر زنده میمیرد پس رو بخاك آر برای سجده و اعضای سبعه را كه اهم و اعظم و اشرف اعضا است بخاك بچسبان و بخاطر آر كه دومرتبه خواهی مرد و با خاك یكسان خواهی شد چنانكه اول مرتبه در خاك بودی و از خاك آفریده شدی پس پستی مرتبه خود و علو و رفعت و قدر خداوند جبار را متذكر شو و بگو سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی پاك و منزه است از جمیع نقایص و صفات خلقیه و سمات امكانیه پروردگار من كه بلند است قدرش و عالی است جلال عظمتش از اینكه برسند باو عقول و اوهام و افهام و مدارك و مشاعر از كل خلق از ملك مقرب و نبی مرسل پس در سایر ادعاها بطریق اولی و من مشغولم بحمد و شكر او و ثنا و ستایش او پس سر بردار و متذكر شو كه دومرتبه زنده خواهند كرد تو را در قبر و از تو سؤال خواهند نمود آنچه را كه ترا بآن تكلیف كردهاند و خواهند نوشت بر تو اعمال حسنه و سیئه ترا و آن شغل ملكیست كه او را رومان نامند پس توبه كن از گناهان و سیئاتی كه كردهای و میترسی كه بر تو نوشته شود و عقوبتش لازم تو گردد پس بگو استغفر الله ربی و اتوب الیه یعنی طلب میكنم آمرزش را از خداوندی كه پروردگار منست و بازگشت میكنم و رو میآورم بسوی فضل و كرم او پس باز نظر كن بحال خود و اضمحلال و ناچیزی خود و استقلال و تفرد حق تعالی را پس بگو الله اكبر یعنی برای خدا ثابت است عظمت و كبریا و بقا و دوام پس بخاطر آور كه باز دومرتبه خواهند خلق مرد در نزد نفخه صور پس باز بخاك بیفت و خود را مرده انگار و از حركات نفسانیه و جسدانیه دست بازدار پستی مرتبه خود را نظر نموده خداوند را بعلو مقام یاد كن و بگو سبحان ربی الاعلی و بحمده پس سر بردار و یاد حشر اكبر و نشر روز قیامت كن و بگو الله اكبر كبریا و عظمت لایق حضرت پروردگار است و كل خلایق مضمحل و نابود در قیامت امری جز امر او و حكمی غیر از حكم او نباشد و معنی و الملك یومئذ لله بر خواص و عوام ظاهر و هویدا گردد پس برخیز بجهت قیام قیامت و بگو بحول الله و قوته اقوم و اقعد یعنی بحول خداوند عزوجل و تحویل و تغییر دادن او مرا از حالی بحالی و از حكمی بحكمی و بقوه و اقتدار او میایستم و مینشینم پس بایست و مشغول قرائت باش بترتیبی كه سابق مذكور شد پس بترتیب سابق ركوع و سجود كرده بعد از رفع رأس از سجده دوم تشهد بخوان و متذكر باش صحرای محشر را و اینكه خلایق نامه اعمال ایشان در دست ایشانست پارهای بدست راست دارند و پارهای بدست چپ پس خلایق كلا در آن روز بصورت تشهد متورك نشسته حساب بولی حساب میدهند پس آن روز را بخاطر آورده و آن مجلس را متذكر شده مشغول حساب دادن باش و بگو اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له یعنی گواهی میدهم باینكه نیست خداوندی لایق پرستش و عبادت مگر خداوند تبارك و تعالی كه واحد ( احد خل ) است و شریكی برای او نیست در ذات كه قدیمی باشد بجز او و در صفات كه مثلی باشد برای او یعنی بمعنی صفت او برای كسی صفتی باشد و در افعال یعنی در ایجاد موجودات و كافه مصنوعات برای او شریكی یا معینی یا وزیری یا مشیری یا وكیلی باشد یا مانند غلامی كه باذن و امر آقای خود كاری بانجام رساند بلكه او است سبحانه و تعالی متفرد و متوحد در ایجاد و خلق و رزق و احیا و اماته خالقی و رازقی بجز او نباشد اگر چه باذن و امر او باشد مثل وكیل و غلام و در عبادت یعنی بجز او سبحانه و تعالی چیزی را مستقل نبیند و چیزی را منشأ اثر نداند و وجود و عدم اشیاء در نظر او علی السویه باشد و مصداق آیه كریمه لاتأسوا علی ما فاتكم و لاتفرحوا بما آتاكم بوده باشد و اشهد ان محمدا عبده و رسوله یعنی گواهی میدهم باینكه محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله بنده او است خاضع و خاشع برای او است مقهور در تحت سلطنت و كبریائی ( كبریای ظ ) او است نه شریك است با او نه خالق است بدون او و نه با او و نه او سبحانه در او حلول كرده و نه امور خلق و رزق و احیا و اماته و سایر احكام وجودیه و شرعیه مفوض باو است با انعزال حق سبحانه و تعالی مثل تفویض امر موكل بوكیل و تفویض امر پادشاه بوزیر و نه تفویض امور مولا بغلام و گواهی میدهم كه اوست پیغمبر و فرستاده از جانب خدای تعالی بسوی كافه مخلوقات و عامه موجودات و هر صاحب شعور و ادراكی كه قلم تكلیف بر او جاری شده از هر جنس و هر نوع و هر صنف و هر شخص و پیغمبری پیغمبران جمله در نزد ظهور پیغمبریش منقطع گشته هر چه غیر او است تابع و رعیت اوست پس بالضروره اقرار دارم كه جمیع آنچه از جانب خدا خبر داده و بخلق رسانیده حقست و هیچ شكی و ریبی نیست و اوضح از همه و اجلی از جمله امر وصایت و خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با اولاد طاهرینش صلوات الله علیهم و بیزاری از اعداء و مخالفین ایشانست اقرار آوردم و اعتراف كردم و دل را بآن منعقد ساختم پس در این شهادتین و اقرار و تصدیق بآن كه محمد و اهل بیتش صلوات الله علیهم واسطه فیضاند میانه خدا و خلق و قوام ماسوای ایشان وابسته بوجود ذی جود ایشانست و ایشان را غنائی از خداوند قهار نیست و دایم محتاج و مستند از حضرت كردگار لاجرم توجه بجانب حق نموده و دوام مدد و استمرار افاضه را بر ایشان از حضرت كریم منان طالب شو و بگو اللهم صلی علی محمد و آلمحمد یعنی بارالها صلوات بفرست بر محمد و آلمحمد و صلوات یا مشتق از صله است بمعنی عطیه یا از وصل است بمعنی اتصال یا از صلوات است بمعنی متابعت پس بنا بر معنی اول معنی چنین است كه بارالها عطا كن بفضل و كرم خود از فیوضات غیر متناهیه و امدادات غیر منقطعه محمد و آل اطهارش را تا ایشان بدوام و استمرار افاضه ما ضعیفان را مستفیض گردانند و تقبل شفاعته فی امته و ارفع درجته یعنی قبول كن شفاعت آن بزرگواران را درباره امتی كه اجابت دعوت او كردند در خصوص وصایت وصی و خلیفه او ابن عمش امیرالمؤمنین علیه السلام با خلفاء راشدین از ذریه طاهرین و عصمت و طهارت صدیقه طاهره فاطمه زهرا صلوات الله علی ابیها و بعلها و بنیها و علیها پس آن حضرت بعلت كمال رحمت و رأفت كه با این امت دارد شفاعت ایشان را بر ذمه خود لازم و متحتم گردانید پس شفاعتش را درباره امتش قبول كن و درجه او را بلند گردان تا پایه ادراك احدی باو نرسد و بدانكه نماز در اول تكلیف دو ركعت بیش نبود كه ركعت اولی بازای اهل دنیا و ركعت ثانیه بازای اهل آخرت پس جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله تفصیل دادند این دو مقام را و دو ركعت دیگر در پارهای از نمازها افزودند بازای اهل برزخ و اهل رجعت كه مندرج در ضمن دنیا و آخرت بودند و در پارهای از نمازها یك ركعت افزودند بازای اهل برزخ كه رجعت حقیقة از سنخ عالم برزخ است و در پاره دیگر هیچ نیفزودند برای بیان اینكه زیادتیها را دو ركعت متضمن و شامل است پس در این صلوات خمس احوال جمیع مراتب را برای جمیع مخلوقات با اختلاف مراتب و درجات ایشان بیان فرمود پس چون پیغمبر صلی الله علیه و آله عین صلاح و حكمت و صواب بود چه خداوند عالم قلبش را مطهر از اوساخ شهوات فرموده پس قول او قول خدا و امر او امر خدا و نهی او نهی خدا و طاعت او طاعت خدا و معصیت او معصیت خدا خواهد بود لهذا آن زیادتیها را جزء نماز كرده در دو ركعت اول بتشهد تنها اكتفا شد پس بعد از فراغ از تشهد برخیز برای دو ركعت دیگر در ظهر و عصر و عشا پس مخیری میانه حمد و میانه تسبیحات اربع پس اگر حمد بخوانی سوره ضرور نیست و اگر تسبیح میخوانی بگو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر یعنی تنزیه میكنم خدا را از جمیع صفات امكانیه و حالات خلقیه و قرانات كونیه از هر چه محسوس شود و متخیل گردد و بقوه مفكره و واهمه درآید و بتصویر نفس مصور گردد و بقوه عاقله مدرك شود و در نزد فؤاد ظاهر و منكشف گردد و حمد میكنم خداوند را بر نعمتهای غیر متناهیه او از نعمت خلق و حیات و رزق و موت و سایر نعمتها و توحید میكنم او را از جمیع اضداد و انداد باینكه نیست معبودی سزاوار پرستش بغیر او سبحانه و تعالی و تكبیر میگویم با اینكه او سبحانه و تعالی اكبر و اجل است از اینكه بفهم علما و عقل حكما و ادراك انبیاء و اولیا درآید و از اینكه خلقش ناقص باشند و اینكه نواب و خلفایش بجمیع كمالات امكانیه موصوف نباشند بدانكه حق تعالی عرش را مركب از چهار نور خلق فرموده و هر نور را خلق فرمود از شعاع كلمه از این كلمات پس نور ابیض را كه ركن ایمن اعلای عرش است از شعاع سبحان الله مخلوق ساخت و نور اصفر را كه ركن ایمن اسفل عرشست از شعاع الحمد لله خلق فرمود و نور اخضر را كه ركن ایسر اعلای عرشست از شعاع لا اله الا الله خلق فرمود و نور احمر را كه ركن ایسر اسفل عرش است از شعاع الله اكبر خلق فرمود و مدار عالم بعرشست و مدار عرش باین كلمات پس سه مرتبه این كلمات را تكرار كن بنا بر احوط بجهت تمام عدد دوازده بعلت ظهور این چهار ركن در سه عالم عالم جبروت و ملكوت و ملك پس چون از تسبیحات فارغ شوی بدستور سابق ركوع و سجود بجا آر و اگر در ظهرین و عشا است ركعت ثانی را نیز بدستور مذكور از تسبیح و ركوع و سجود بجا آر و بعد از اكمال سجدتین نشسته تشهد بدستور سابق بخوان تا حد صلوات و بخاطر آر صحرای محشر را و نشستن پیغمبر صلی الله علیه و آله را بر منبر وسیله و بودن خلق در یمین و شمال آن منبر و نشستن ایشان بر هیئت تورك از برای حساب پس بعد از شهادتین و صلوات رو آور بجناب پیغمبر صلی الله علیه و آله و بگو السلام علیك ایها النبی و رحمة الله و بركاته یعنی تسلیم آنچه وعده كرده است خلق را از نعیم مقیم و عذاب الیم و تسلیم هر صاحب مرتبه مرتبهاش را در درجات بهشت و در دركات دوزخ بر تست یا رسول الله صلی الله علیه و آله و رحمت خدا و عظیم بركتهای او بر تو باد پس حكایت از لسان ( ایشان خل ) پیغمبر صلی الله علیه و آله كرده بگو السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یعنی تسلیم این مذكورات بر ماست و بر بندگان شایسته خدا كه هرگز معصیت نكردند و ترك اولی نیز از ایشان صادر نشد و ایشانند امیرالمؤمنین با یازده فرزند ارجمندش صلوات الله علیهم اجمعین چه ایشانند حامل امر و نهی ما پس بلافاصله بهمگی خطاب كرده بگو السلام علیكم و رحمة الله و بركاته یعنی تسلیم اینها همه بر شما است ای آلمحمد صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین با آنكه مصلی در این تسلیمات حكایت سلام خدا را میكند بر رسولش صلی الله علیه و آله در شب معراج زیرا كه چون پیغمبر صلی الله علیه و آله بمقام او ادنی رسید خطاب از رب العزه در رسید كه السلام علیك ایها النبی و رحمة الله و بركاته یعنی رحمتهای بیپایان و كرامتهای شایان من بر تو باد ای فرستاده من و خبردهنده از من بعد از این خطاب حضرت رسالتمآب صلی الله علیه و آله اولاد اطهار خود را در این عطیه عظمی و موهبت كبری شریك فرموده چنانكه در واقع چنانست عرض كرد السلام علینا و علی عباد الله الصالحین پس حضرت رب العزه به مقتضای تمنای حبیب خود ایشان را هم شریك فرموده فرمود السلام علیكم و رحمة الله و بركاته سبحان ربك رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین
اینست مختصر آنچه بلسان ابكم بیان این قاصر جاری شد بجهت انتفاع عوام و تفصیل امر موكول است برساله مبسوطه كه در اسرار الصلوة نوشته شده كه او كافیست مر طالب هدایت را و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و الحمد لله رب العالمین