طوبی از برای نفوسیکه در سبیل دوست از کاس بلا بیاشامند و از جام قضا بنوشند

طوبی لک یا امین بما شربت کاس الیقین و اقبلت الی الله الملک الحق المبین نبذت

طوبی للسان شهد الیوم بما شهد الله و لعین رات ما لاح من الافق الاعلی و لقلب

طوبی لمن استمع الالحان من شطر الرحمن فی المقام الذی طاب هوآئه بما فاحت فیه

طوبی لمن نبذ ما عند الناس و اخذ ما اوتی به من لدن عزیز حکیم لاتحزن عن شیء و

عالم را اوهام از انوار نیر یقین محروم نموده اوهامات حزب شیعه تجدید شده

عالم و امم باوهام متمسکند و بظنون متشبث چه که در ظل متوهمین تربیت یافته اند

عرض میشود حسب الامر از قبل وعده ارسال الواح شده بود حال ارسال شد آن کره جواب

عریضه که بساحت اقدس ارسال داشته بودی ملاحظه شد خداوند دانا شاهد و گواهست که

عندلیب بقا بر افنان سدره منتهی در کل احیان باین بیان ناطق ای دوستان قدر ایام رحمن

غادرنا البیت مقبلا الی ارض اخری متذکرا ایامی الاولی و ناطقا بایات الله رب

فسبحان الذی اسری بعبده فی لحظه من النهار الی مقام کان مستورا عن العالمین و

فسبحان الذی نزل الایات بالحق لقوم یفقهون و انها لتنزیل من لدی الله المهیمن القیوم قل

فسبحانک اللهم یا الهی ان هذه امه التی آمنت بک و بایاتک و دخلت علی فراش القدس

فسبحانک اللهم یا الهی انادیک حینئذ حین الذی اکون متغمسا فی ابحر رضائک و

قاصد امین نامه مشکین را بیک پر از سموات وجود صعود نموده و بارض شهود ورود

قد اتی الکریم و یقول الی الی یا اهل العرفان قد اتی الرحیم و یقول اسرعوا

قد اتی من احبنی و شرب رحیق اللقاء من ید عطائی و اراده نموده بارمغان جدید و

قد اتی یوم الصبر و حین الاصطبار و الذکر لله الملک المختار فی الحقیقه روز صبر

قد احاطتنا الاحزان من کل الجهات و المظلوم تحت براثن البغضاء ینادی من فی

قد اخذنا الرحیق بید الاقتدار الذی کان مختوما فی ازل الازال فلما فککنا ختمه تضوع عرف

قد ارتفع ندآء الرحمن و ظهر ما کان مسطورا فی صحف الله المهیمن القیوم کم من عبد

قد ارسلت المکتوب و تشرف بالساحة الاقدس و اشرقت فی افق العنایة شمس الرحمة قال و قوله الحق انا ذکرنا اسم العین

قد اصبحت الیوم یا الهی فی جوار رحمتک الکبری و اخذت القلم لاذکرک بحولک بذکر
