سبحان الذی اظهر الکلمه بسلطان من عنده انها تنطق بین اهل الامکان انه لا اله

سبحانک اللهم یا الهی ترانی مظلوما بین عصاه بریتک و غریبا فی مملکتک کلما سکنت

قد کنت صامتا عن الاذکار و نائما علی المهاد اذا نبهتنی نسمه السبحان و ایقظتنی

قد نزل فی هذا الحین امر الله المحکم المتین یا ارض قرت عیناک بما زینک الله

ک ظ نادیناک عن وراء قلزم الکبریا علی الارض الحمرا من افق البلا انه لا اله

هذا یوم ینطق فیه الکتاب و تتکلم فیه الشمس و ینادی فیه القمر الملک لله رب العرش

یا اسم جود علیک بهاء الله آنچه جناب حیدر علی علیه بهائی و عنایتی و رحمتی

یا ایها السائل البارع السارع فاصدع الی معارج الحکم الربانیه ثم ادخل فی

یا ایها الناطق بالثناء فی ذکر الله مالک الاسماء قد حضر لدی المظلوم ما انشاته

یا سمندر آنچه باسم جود علیه بهائی نوشته بودی تلقاء وجه عرض شد انشاء الله جمیع

یا محمد الحمد لله در یومیکه از انوار وجه منور است و در کتب الهی بیوم الله

یا محمد قبل مهدی اسمع ندآء الله انه ارتفع من شطر السجن و یدع الکل الی مقام

یا من بندآئک الاحلی انجذبت ارواح الاصفیاء و من تغنیات بدعک الروحی تولهت افئده

الحمد لله الذی اظهر و ابرز و انزل و اوضح ظهوره و سلطانه و آیاته و صراطه و

الحمد لله الذی تجلی فی الافاق مره باسمه المحبوب اذا اشتعلت افئده العشاق شوقا

الحمد لله الذی توحد بالعزه و القدره و الجلال و تفرد بالعظمه و القوه و الاجلال

الحمد لله الذی توحد بالعظمه و تفرد بالکلمة التی اذا ظهرت ظهرت الحاقة

ان یا حرف الحی لقد سمعت اذن الله ندآئک و لاحظت عین الله کتابک و ینادیک حینئذ عن

ان یا هیکل ان افرح فی نفسک بما بنیناک من زبر البیان و عمرناک باسم ربک الرحمن

ای بندگان چشمه های بخشش یزدانی در جوش است از آن بنوشید تا بیاری دوست یکتا

ای جمال جود بر در این حجاب

حبذا البلایا التی وردت علی المظلوم فی سبیل الله المهیمن القیوم فی الحقیقه بلا

حمد حضرت معبودی را لایق و سزاست که در هر قرن و هر عصر بلکه در هر سنه و هر

حمد مالک جود و سلطان وجود را لایق و سزاست که از ارسال رسل و انزال کتب مقصودی در رتبه
