ای ثابت بر پیمان نامه نامی که بجناب آقا سید اسدالله مرقوم نموده بودی ملاحظه گردید مضامین از آغاز تا انجام بدیع بود و مانند نسائم فصل ربیع جانپرور بود زیرا هر کلمه بر ثبوت و استقامت دلالت داشت خواهش اذن حضور تلغرافیا نموده بودید ولی بملاحظه اینکه هنوز ایران سکون و اطمئنان نیافته و یاران عراق محتاج بشما و دیگر آنکه فصل تابستانست هوای این صفحات قدری شدید است لهذا اگر این سفر را بموسم خریف مرهون نمائید بهتر است که در بدایت زمستان در اینجا باشید دشت و صحرا خرم و کوه و بیابان در نهایت طراوت و لطافت آنوقت بهتر است لهذا تلغراف مرقوم نشد نامه نگاشته گشت و شما منفعت خواهید برد زیرا هم محررات ارسال گشت و هم اذن حضور دارید جمیع یاران الهی را از قبل من تحیت ابدع ابهی ابلاغ دارید بجان و دل مشتاق دیدار ایشانم و امیدوارم که هر یک در نشر نفحات الله بحکمت کوتاهی ننمایند جناب احتشام را از قبل من تحیت مشتاقانه برسانید و این پیام ابلاغ دارید که چه جفا تو دیدی که وفا بریدی صیت عرفان و ایقان تو در جهان منتشر بود که مفتون آن روی نورانی و مجنون آن خوی ربانی هستی حال باز باید شاهباز بلند پرواز گردی و با نغمه و آواز شوی تا بملکوت راز پی بری و علیک البهآء الابهی (ع ع)