آغاز گفتار ستايش
پروردگار است
﴿ای بندهگان﴾ چشمههای بخشش يزدانی در جوش است از آن بنوشيد تا بياری دوست يکتا از خاک تيره پاک شويد و بکوی دوست يگانه در ائيد از جهان بگذريد و آهنگ شهر جانان نمائيد
﴿ای بندهگان﴾ آتش پرده سوز بر افروخته دست من است أو را بآب نادانی ميفسريد آسمانها نشانهای بزرگی منست بديده پاکيزه در او بنگريد و ستارهها گواه راستی منند باين راستی گواهی دهيد
﴿ای بندهگان﴾ ديدن بديده بوده و شنيدن بگوش هر که در اين روز فيروز آواز سروش را نشنيد دارای گوش نبوده و نيست گوش نه گوشی است که بديده از ان نگرانی چشم نهان باز کن تا آتش يزدان بينی و گوش هوش فرا دار تا گفتار خوش جانان بشنوی
﴿ای بندهگان﴾ اگر دَرْدْ دوست داريد درمان پديدار اگر دارای ديده بينندهايد گُلِ روی يار در بازار نمودار آتش دانائی بر افروزيد و از نادان بگريزيد اينست گفتار پروردگار جهان
﴿ای بندهگان﴾ تن بی روان مرده است و دل بی ياد يزدان پژمرده پس بياد دوست بياميزيد و از دشمن بپرهيزيد دشمن شما چيزهای شما است که بخواهش خود آن را يافتهايد و نگاه داشتهايد و جان را بآن آلودهايد جان برای ياد جانان است آن را پاکيزه داريد زبان برای گواهی يزدان است آن را بياد گمراهان ميالائيد
﴿ای بندهگان﴾ براستی ميگويم راستگو کسی است که راه راست را ديده و آن راه يکی است و خداوند آن را پسنديده و آماده نموده و اين راه در ميان راهها مانند آفتاب جهان تاب است در ميان ستارهگان هر کس باين راه نرسيده آگاه نه و بيراه بوده اينست سخن يکتا خداوند بی مانند
﴿ای بندهگان﴾ روزگار بنْگاه ديوان است خود را از نزديکی او نگاه داريد ديوان گمراهانند که در خوابگاه فراموشی با کردار تباه آرميدهاند خواب آنها خوشتر از بيداری است و مردن آنها دلکشتر از زنده گی
﴿ای بندهگان﴾ نه هر تن دارای روان است و نه هر کالبد دارای جان امروز دارای روان تنی است که بجان آهنگ کوی جانان نموده انجام هر آغاز امروز است خود را کور مکنيد دوست يکتا نزديک است خود را دور منمائيد
﴿ای بندهگان﴾ تَنْهای شما مانند نهالهای باغستان است و از بی آبی نزديک بخشکی است پس بآب آسمانی که از ابر بخشش يزدانی روانست تازه نمائيد گفتار را کردار بايد هر که گفتار را پذيرفت مرد کردار اوست و گرنه مردار به از اوست
﴿ای بندهگان﴾ سخن دوست شيرين است کو کسی که بيابد کجاست گوشی که بشنود نيکو است کسی که امروز با دوست پيوندد و از هر چه جز اوست در رهش بگذرد و چشم پوشد تا جهان تازه بيند و بمينوی پاينده راه يابد پروردگار جهان ميفرمايد
﴿ای بندهگان﴾ از خواهشهای خود بگذريد و انچه من خواستهام آن را بخواهيد راه بی راهنما نرويد و گفتار هر راه نما را نپذيريد بسياری از راهنمايان گمراهانند و راه راست را نيافتهاند راهنما کسی است که از بند روزگار آزاد است و هيچ چيز او را از گفتار راست باز ندارد
﴿ای بندهگان﴾ راستی پيشه کنيد و از بيچاره گان رو بر مگردانيد و نزد بزرگان مرا ياد نمائيد و مترسيد
﴿ای بندهگان﴾ از کردار بد پاک باشيد و بگفتار پروردگار رفتار کنيد اين است سخن خداوند يکتا