اول نور اشرق و لاح من افق سماء رحمه ربنا مولی الوری و اول بهاء برق و الاح من

این عبد حزین که در ارض حزن جالس شده و از جواهر حزن مرزوق گشته و از سواذج حزن

اینکه مرقوم داشتند نفسی از احباء این آیه مبارکه را سوال نموده قد ظهر سر

بعد از اتمام جواب مراسلات متعدده آنجناب از قبل دو مراسله دیگر که تاریخ آن ۲۹

تعالی من نطق و انطق الاشیاء بذکره و ثنائه و تعالی من اظهر ما کان مخزونا فی

تنطق الاشیاء قد اتی مالک الاسماء ولکن الناس فی حجاب مبین قد تموجت البحور من

حمد حضرت مقصودی را سزاوار بوده و هست که بقدرت کامله لئالی حکمت و بیان را از

حمد حضرت مقصودی را لایق و سزاست که اولیای خود را قوت بخشید قدرت عطا فرمود و

حمد محبوبی را که بکلمه مبارکه لاتری فی خلق الرحمن من تفاوت اهل عالم را جمع نمود

حمد مقدس از ادراک کائنات و عرفان ممکنات ساحت امنع اقدس حضرت قیومی را لایق و

حمد مقدس از قلم و مداد مالک یوم معاد را لایق و سزا الذی ینادی فی ذاک الیوم

حمد مقصودی را لایق و سزاست که محبتش سبب اتفاق اهل آفاق است و عبودیتش علت

ذکر الله لمن فی السموات و الارضین به نفخ روح الحیوان فی العالم طوبی للعارفین

ذکر من لدنا لمن تشرف بلقا الله و فاز بندائه الاحلی و حضر لدی العرش

ذلک الکتاب یهدی الی الرشد و جعله الله حجه و ذکری لمن فی السموات و الارضین لا

عرض این فانی خدمت افنان سدره ربانی روحی لحبهم الفداء آنکه ورقه مبارکه

فسبحانک اللهم یا محبوبی اشکرک فی بدایع نعماء احدیتک فیما اجریتها و انزلتها

یا اسم جود علیک بهاء الله مالک الوجود نامه جناب علی حیدر علیه بهائی را ارسال

یا الهی قد حضر من عبدک کتاب فیه اقر بوحدانیتک و اعترف بفردانیتک و اراد العفو

یا اولیاء الله فی لاهیجان قد حضر المظلوم لدی المظلوم و ذکرکم خالصا لوجهی

یا ایها الناظر الی الوجه در این حین غ ا ک حاضر ذکر شما را نمود ذکرناک بما

یا قلم الاعلی قد اتت المصیبه الکبری التی بها ذابت اکباد الاصفیاء و ناحت

یتکلم لسان العظمه مخاطبا ایاک طوبی لک بما عرفت الله ربک و انقطعت عما سواه و

ینوح الحمد و یقول انی لست اهلا لمن لایوصف بالمقال و لایذکر بالامثال و الثناء
