هو الله العزيز المحبوب - بشير اشارات پر بشارات كه از…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۳

هو الله العزيز المحبوب

بشير اشارات پر بشارات كه از مصر وفا عزم كوی جانان نموده در محفل دوستان بروائح طيّبه قميص محبّت جمال رحمن حاضر گشت صد هزار شكر محبوب عالميانرا كه عباد مخلصين را در كلّ اوان در بحور فضل و احسان مستغرق فرموده و بتائيدات غيبيّه مؤيّد ای حمامه حديقه عشق در حين تكلّم و محاوره بشطر عزيز احديّه توجّه نما البتّه در آن ساعت تائيدات الهامات الهيّه ميرسد و جنود لم تروها از سماء حقّ نازل ميگردد

از اخبار ظهور جمال احمدی كه بالحان جليل در حديقه انجيل مذكور سؤال رفته بود بدانكه ظهور آن نيّر اعظم و كوكب مكرّم در انجيل بكمال وضوح مثبوت و مذكور است ولكن از اين جهت كه الحان بديع ورقاء احديّه را جز نفوسی كه بر معين صافيه علم و عرفان وارد ادراك ننمايند لذا ناس از ادراك معانی آيات جليله انجيل محروم گشته‌اند و در تيه وهم و هوی حيران و سر گردان شده‌اند از جمله مواضعی كه در انجيل ذكر حضرت احمدی شده در انجيل يوحنّا باب شانزدهم از آيه هفتم تا آيه پانزدهم است كه بافصح عبارة و اوضح اشارة بيان ميفرمايد اين نصّ عبارت است كه در انجيل يوحنّا از لسان حضرت مسيح منقول و مسطور است

كه ميفرمايد ”لكنّی اقول لكم الحقّ انّه خير لكم ان اذهب لانّه ان لم انطلق لا يأتيكم المعزّی ولكن ان ذهبت ارسله اليكم و متی جاء ذلك يبكت العالم علی خطيئته و علی برّ و علی دينونة“ تا آنكه ميفرمايد ”لی امور كثيرة لاقول لكم ولكن لا تستطيعون ان تحتملوا الآن و امّا متی جاء ذاك روح الحقّ فهو يرشدكم الی جميع الحقّ لانّه لا يتكلّم من نفسه بل كلّما يسمع يتكلّم به و يخبركم بامور آتية“ كه خلاصه ترجمه آن اين است كه ميفرمايد صعود من بافق اعلی از برای شما بهتر است زيرا تا من بمقعد صدق عند مليك مقتدر متعارج نشوم آن روح تسلّی دهنده نمی‌آيد چون صعود نمايم او را ميفرستم و چون آن روح پاك در عالم خاك ظاهر شد الزام ميفرمايد ناس را بسه چيز بر گناه و نيكوئی و جزا بعد از چند آيه ميفرمايد امور و اسرار بسيار در خزينه قلب مستور مانده و لئالی حكمت ربّانيّه در صدف سينه محفوظ و باقی مانده ولكن شما استطاعت استماع آن را نداريد و حمل اين كلمه اعظم را نتوانيد و امّا چون آن روح حقّ ظاهر گردد ارشاد ميكند شما را بر جميع حقّ زيرا آنچه او ميفرمايد از نزد نفس خود نميگويد بلكه آنچه استماع ميفرمايد تكلّم ميكند.

اين يك نغمه از نغمات انجيل است كه در خصوص فخر رسل نازل شده ولكن چون معشر انجيل در تيه ضلالت و عمی افتاده‌اند اين تصريح من غير تلويح را هيچ انگاشتند و بتأويلات موهومه تشبّث جسته‌اند و گفته‌اند كه مقصود از اين آيات روح القدس است كه بعد از صعود حضرت مسيح بر حواريين نازل شده و اين عادت كلّ امم است كه از معانی محكمه آيات الهيّه چشم ميپوشند و بتأويلات وهميّه متشابهه متشبّث ميشوند

حال شما ملاحظه بفرمائيد كه چه قدر اين قول سخيف و واضح البطلان است اوّلاً ميفرمايند تا من نروم او نميآيد اين دليل بر اينست كه آن روح تسلّی دهنده در زمان حضرت مسيح موجود نبوده بعد خواهد آمد ولكن روح القدس لم يزل ملازم آن حضرت بوده ديگر اين معنی ندارد تا من نروم او نميايد وثانی آنكه ميفرمايد كه امور بسياری هست كه شما استطاعت استماع آن را نداريد كه من بگويم ولكن آن روح مقدّس بيان ميفرمايد و بر تمام حقّ ارشاد ميفرمايد

حال ملاحظه فرمائيد كه در نزد مسيحيين روح القدس اقنوم ثالث و روح اللّه مسيح اقنوم ثانی است بعد از آنكه از اقنومين اعظمين حجبات جهليّه ناس خرق نشد و بنفحات قدسيّه اين نورين اعليين موفّق بر رشد و هدايت تامّه نشدند بعد از صعود آن نيّر اعظم اسرار مكنونه غيبيّه و حكم خفيّه ربّانيّه را از اقنوم ثالث كه روح القدس است تلّقی نمودند و مستطيع بر استماع و متحمّل گشتند و حال آنكه اين واضح است كه در ظلّ تربيت آن جوهر الجواهر و روح الارواح مع تأييدات روح القدس اگر نفسی تربيت نشود و سبحات ظلمتيّه او بنار موقده ربّانيّه محترق نگردد صد هزار سال نفحه روح القدس او را تاثير نبخشد و هذا هو الحقّ المعلوم.

پس واضح و مبرهن شد كه اين آيه مباركه دليل بر آن است كه بعد از جمال عيسوی روح مكرّمی و جمال اعظمی ظاهر ميشود كه تربيت او اعظم از تربيت روح اللّه است و ثالثاً ميفرمايد او من عند نفس خود بيان نميفرمايد بلكه مؤيّد بجنود وحی الهيّه است و آنچه از ملكوت عزّت بسمع مباركش ميرسد بيان ميفرمايد ملاحظه كنيد كه چگونه واضح است كه آن روح تسلّی دهنده شخصی است كه ملهم بالهامات سمائيّه و منبع و معين وحی ربّانيّه است زيرا روح القدس را سمعی نبوده كه استماع نمايد.

خلاصه كلام در مواضع ديگر نيز بسيار اشارات ظهور احمدی واضح است و اشاراتی كه حواريين از توراة بظهور حضرت روح استدلال نموده‌اند ابداً باين تصريحی نبوده چنانچه اگر توراة مطالعه شود واضح و مبرهن ميگردد و اليوم يهود نيز آن اشارات توراة را تأويلات ميكنند و فی الحقيقه اشارات توراة حكم تلويح دارد نه تصريح ع ع


منابع