هو الله - يا من ادبّه اللّه لنشر نفحاته و اثبات القلوب…

حضرت عبدالبهاء
اصلی فارسی

۶۷

هو الله

يا من ادبّه اللّه لنشر نفحاته و اثبات القلوب الضعفاء علی عهده و ميثاقه و القيام علی خدمة امره قد تلوت آيات شوقك الی اللّه و رتّلت كتاب انجذابك الی ملكوته الابهی و لمثلك ينبغی هذا الشأن العظيم لعمر اللّه انّ جنود التأييد مجنّدة فی الملأ الاعلی و انّ كتائب النصر و فيالق الغلبة لفی اهبة النزال و الكفاح فی الملكوت الابهی حتّی يهاجم علی مدائن القلوب و حصون النفوس و تشدّد فی القتال و تبدّد شمل جنود الشبهات و لكن قائد تلك الجنود يترقّب النقط المهمّة المنجية حتّی يسوق الجيش و يزيل الطيش و يجری تعبئة الجيش و هذه النقاط المهمّة فی ميدان القتال و القلاع الحصينة فی مواقع النزال عبارة عن النفوس الكاملة و الاسود الصائلة و الصفور الصافرة و العقاب الكاسرة الهاجمة علی وحوش الشبهات و ثعالب الارتياب تاللّه يا حبيبی انّ سكان الرفرف الاعلی كلّ واحد يتمنّی العود الی هذه الدار دار البلاء و الشقی لعلّه يتوفّق الی خدمة الميثاق و نشر النفحات و ينسلك فی سلك افراد جيش الحياة و يحارب الوحوش الضاريات من جنود الشبهات.

در خصوص اختلاف در بين احباب از جهت تحيّت مرقوم فرموده بوديد در اين امور جزئيّه نبايد احبّا پر پاپی يكديگر شوند تا بخود مشغول شوند و از نشر نفحات قدس و اثبات قلوب بر ميثاق باز مانند بلكه سبب ميشود كه متزلزلين بر عهد رخنه مينمايند و ضعفا را متزلزل ميكنند حال وقت تأسيس است نه زمان ترتيب ”ثبّت العرش ثمّ انقش“ مثل مشهور است آنحضرت احبّا را اگاه نمائيد كه حال اين گونه اختلافات مثل سمّ نقيع و زهر سريع است ناقضين بكمال قوّت در هدم بنيان پيمان ساعی و شما كه الحمد للّه ثابت و راسخيد شب و روز بايد در اتّحاد و اتّفاق و قطع ريشه شقاق بكوشيد و اگر چنانچه مباينت جزئی در مسائل فرعيّه حاصل گردد پاپی يكديگر نشويد و اصرار در رأی ننمائيد بكمال محبّت و يگانگی بدون افسرده‌گی نفسی اختلاف زائل و ائتلاف حاصل ميگردد

در مسئله تحيّت اين چهار تحيّت از حضرت اعلی روحی له الفداست و مقصد از هر چهار جمال قدم روحی لاحبّائه الفداست نه دون حضرتش و اجراء هر چهار جائز و نصّ مانع از تلفّظ يكی از اينها موجود نه پس اگر نفسی هر يك را تلفّظ نمايد از دين اللّه خارج نگردد و مورد لوم و طعن و ذمّ و قدح نشود و تعرّض و تحقير جائز نه و اعتراض نبايد نمود چه كه هر چهار تحيّت در كتاب الهی وارد ولی اليوم بانّگ ملأ اعلی اللّه ابهی است و روح اين عبد از اين نداء مهتزّ هر چند مقصود از ”اللّه اعظم“ نيز جمال قدم روحی لاحبّائه الفداست چه كه او است اسم اعظم و نيّر اعظم و ظهور اعظم امّا اين تحيّت ”اللّه ابهی“ كوس ربوبيّت جمال غيب احديّت است كه در قلب امكان تأثير مينمايد

ولی اين اختلاف را بنوع بسيار خوشی بدون سرزنش احدی از ميان بر داريد كه مبادا اسباب احزان قلوب گردد و نفسی ديگری را ملامت نمايد اليوم بايد احبّای الهی در نهايت خضوع و خشوع و محويّت و فنا و فقر حقيقی و سكون و وقار باشند هيچيك بر ديگری اعتراض نكند و خجلتش نپسندد تا كلّ در ظلّ كلمه ميثاق ”اخوان علی سرر متقابلين“ زيست نمايند در خصوص استعفا از دارالفنون مرقوم نموده بوديد استعفا جائز نه ان شاء اللّه در دارالفنون رجال ذو فنون تربيت ميگردند ع ع


منابع