کاليفورنيا بواسطه جناب مستر و ميسس بکت، 1لاس انجليز و سائر شهرهای کليفورنيا احبّاء و اماء الرحمن عليهم و عليهنّ البهاء الابهی
هُو اللّه
ای احبّاء و اماء الرحمن نامه ئی از محفل روحانی لاس انجليز رسيد. دليل بر آن بود که نفوس مبارکه کليفورنيا مانند جبل راسخ مقاومت ارياح نقض مينمايند و چون اشجار مبارکه در ارض ميثاق ريشه نمودهاند و در نهايت متانت و ثباتند. لهذا اميد از الطاف شمس حقيقت دارم که روز بروز بر متانت و استقامت بيفزايند امتحانات هر امری بقدر عظمت آن امر است. چون تا بحال چنين ميثاقی صريح بقلم اعلی وقوع نيافته لهذا امتحانات نيز عظيم است. اين امتحانات نفوس ضعيفه را متزلزل نمايد ولی در نفوس قويّه امتحان چه تأثير دارد. اين شبهات نقض مانند کف درياست و دريا بی کف نميشود. بحر ميثاق يک موج زند تا اجسام ميّته را بکنار اندازد. زيرا دريا جسم مرده قبول ننمايد اينست که بحر ميثاق موج زد موج زد تا اجسام ميّته را بيرون انداخت. يعنی نفوسی را که از روح الهی بی بهرهاند و تابع نفس و هوی. هواء رياست در سر دارند. باری اين کفهای دريا بقائی ندارد عنقريب محو و نابود گردد. ولی دريای ميثاق الی الابد پر موج است و در جوش و خروش.
ملاحظه کنيد که حضرت مسيح روحی له الفدا بجهت محافظت وحدت مسيحی در حقّ پطرس فرمودند تو صخره ئی و بر اين صخره کليسای خود را بنياد نهم اين کلمه سبب شد که جميع خاضع و خاشع شدند و هزار سال وحدت مسيحی محافظه گشت با وجود اينکه اينکلمه امر بتوجّه و متابعت نيست و روايت است که حضرت مسيح چنين فرمودند با وجود اين در دريای مسيح هر چه کف پيدا شد محو و نابود شد و هر جسم مرده که طالب زخرف دنيا بود آنرا بکناره انداخت.
حال حضرت بهاءاللّه باثر قلم اعلی کتاب عهد مرقوم فرمود و نام آن را کتاب عهد گذاشت. و از جميع عهد و ميثاق گرفتند اوّل خطاب باغصان و افنان و منتسبين فرمودند که توجّه بمرکز ميثاق نمايند. و بنصّ کتاب اقدس مرکز ميثاق را مبيّن کتاب فرمودند که از اوّل ابداع تا يومنا هذا در ظهور مظاهر مقدّسه چنين عهد محکم متينی گرفته نشده. با وجود اين اين کفها را دربحر ميثاق بقائی ممکن لا و اللّه. ناقضين آبروی خويش را ميبرند و تيشه بر ريشه خود ميزنند مغرور بچند نفس چاپلوسند که در نهايت تملّقند که از شدّت تملّق بعضی نفوس ضعيفه را متزلزل مينمايند لکن اين عاقبت ندارد. سراب است نه آب کف است. نه دريا مه است نه ابر مجاز است نه حقيقت عنقريب خواهيد ديد.
باری شما که الحمد للّه ثابت و راسخيد شکر کنيد که مانند اشجار مبارکه در ارض ميثاق ثابت و راسخيد و يقين است که هر ثابت نابت است. اثمار جديده ببار آرد و روز بروز بر طراوت و لطافت بيفزايد. بجميع الواح مبارک بهاءاللّه چه از آيات و چه از مناجات ملاحظه کنيد که البتّه در هزار موقع مناجات فرمودند که خدايا ناقضين ميثاق را معدوم کن و مخالفين بعهد را مغلوب نما و هر نفسی که نقض عهد و ميثاق نمايد مردود حقّ است و هر نفسی که ثابت بر عهد و ميثاق است مقبول درگاه احديّت. و از اين قبيل آيات و مناجات بسيار مراجعت نمائيد خواهيد يافت.
باری شما ابداً ملول نشويد آنچه نقض بيشتر ديديد بر ثبات و استقامت بيشتر بيفزائيد و يقين کنيد که جند الهی غالب است زيرا مؤيّد بنصرت ملکوت ابهی. در جميع آفاق علم اهل ثبوت و استقامت بلند است و علم نقض منکوس. زيرا معدودی قليل از نفوس ضعيفه فريب تملّق و تذلّل ناقضين خورده اند. و در نهايت ستر بظاهر اظهار ثبوت مينمايند و در باطن بتحريک مشغولند مگر چند نفر که اصل محرّکين نقضند آنان متظاهر بنقضند و مابقی معدودی قليل بلطائف الحيل نفوس را فريب ميدهند زيرا بلسان اظهار ثبوت و استقامت بر عهد ميکنند ولی چون گوشی بيابند خفيّاً القای شبهه مينمايند. جميع اينها مانند نقض عهد يهوذای اسخر يوطی است. ببينيد هيچ اثر و ثمری از آنها باقی بدرجه ئی که از اتباعش اسمی باقی نمانده. مثل اينکه اتباعی نداشته با آنکه جمعی از يهود با او همداستان بودند.
اين يهوذای اسخر يوطی که رئيس حواريين بود حضرت مسيح را به سی درهم فروخت. فاعتبروا يا اولی الابصار. حال اين نفوس مهمله ناقضين مرکز ميثاق را بمبالغی که بانواع حيل گدائی کردهاند البتّه ميفروشند. سی سال است که حضرت بهاءاللّه صعود نموده و اين ناقضين بتمام همّت کوشيدند آيا تا بحال چه کرده اند در جميع مواقع ثابتين بر ميثاق مظفّر بودند و ناقضين مغلوب و مردود و منحوس. و بعد از صعود عبدالبهاء اثری از اينها باقی نخواهد ماند اين نفوس نميدانند چه خواهد شد مغرور باوهام خودند. باری ای احبّای الهی و اماء رحمن دست قدرت الهی تاج مرصّعی از برای شما ترتيب داده که جواهر زواهرش الی الابد بر آفاق ميتابد. قدر اين موهبت را بدانيد و بشکرانه آن لسان بگشائيد و بترويج تعاليم الهی پردازيد. زيرا اين روح حيات است و سبب نجات. و عليکم و عليکنّ البهاء الابهی عع بهجه ٢٣ تموز ١٩١٩