هُو اللّه
ای بنده حضرت بهاءاللّه، آن حدود و ثغور منبت شجره مبارکه است و موطن حضرت مقصود و عاقبت چنان آباد گردد که جميع ممالک عالم غبطه خورند. کعبه مکرّمه سنگستان بود و دور از آبادی. صحرايش وادی غير ذی زرع بود و ريگ زار بسيار گرمی لکن چون نسبت بحقّ يافت يعنی موطن حضرت رسول عليه السلام بود قبله آفاق گشت و مطاف مقرّبين و مخلصين درگاه کبرياء هر سال صد هزاران نفوس مؤمنه از ديارهای بسيار دور بجان و دل و قدم ميشتافتند تا آنکه مدينه مبارکه را طواف کنند و زيارت نمايند مکّه ملجأ عالميان شد. و ملاذ آدميان چون موطن سرور کائنات بود.
امّا در ايّام حضرت در نزد ناس قدر و منزلتی نداشت بعد از مدّتی اين قدر و منزلت جلوه نمود. حال نيز هر چند حدود و ثعور نور بلد مطمور است لکن عنقريب بيت معمور گردد و عزّت ابديّه جلوه نمايد مطاف عالميان گردد و اوّل اقليم جهان شود و اهل نور افتخار و مباهات بر جمهور نمايند که ما سلاله هموطنان جمال مبارکيم. آباء واجداد ما بشرف لقا فائز شدند و بموهبت عظمی رسيدند. هر چند آگاه نشدند ولکن چون ماهيان دريا بودند. هر چند بيخبر بودند ولی غرق در دريا بودند و منظور نظر ملأ اعلی. و عليک البهاء الابهی عع