عشق آباد - هُو اللّه

حضرت عبدالبهاء
نسخه اصل فارسی

عشق آباد

هُو اللّه

ای يادگار ابوالفضائل، چند ماه پيش جواب نامه مفصّل قديم مرقوم گرديد و ارسال شد. خبر وصول نرسيد لهذا چند روز پيش نسخه ثانی ارسال شد حال نيز اين نامه مرقوم ميگردد جمال مبارک روزنامه را مرآت حقيقت فرمودند انشاء اللّه مجلّه شما دائماً تقابل بشمس حقيقت دارد يک دسته از خورشيد خاور وارد شد. چون شب و روز مشغول بودم در اين چند روز فرصت مطالعه جميع نسخه‌ها نگرديد. انشاء اللّه مطالعه خواهم نمود. يک نسخه ملاحظه گرديد تفصيل اغماض عين وزرا از حمايت بيچارگان غربا بود و شکايت از رؤسا و پيشکاران برهان و دليل قاطع بود ولی يک قدری بعبارت شديد. اگر عبارت ملايمتر باشد بهتر است بايد مجلّه نزد کلّ منشور صدق و خيرخواه مسلّم باشد که اشاره‌اش عبارت از شکايت عظيمه باشد. مثلاً اگر در حقّ نفسی بنگارد که حال آنشخص مستحقّ دقّت نظر است اينکلمه عبارت از يک کتاب شکايت باشد که قارئين حتم نمايند که معلوم است اين شخص بسيار هتّاک و فتّاک و ستمکار است که مجلّه خورشيد چنين اشاره مينمايد.

و امّا قضيّه ردّ بر زنادقه و تنبيه غافلان از نوجوانان ايران بسيار مفيد ولی عبارت ولتر و رسو را و امثال آنان را عيناً درج نمودن بعضی بيفکران را سبب فتور در دين گردد. زيرا قوّه محاکمه ندارند و عبارات آنان نيز چون فوق العاده رکيک و مستهزءآنه است تخديش افکار جاهلان کند و حال آنکه نفس عبارت دلالت بر حماقت نمايد. مثلاً ولتر در کتاب خويش نگاشته که در انجيل منصوص است که ابليس حضرت مسيح را بکوه بلندی برد و جميع دنيا را عرضه داشت گفت سجده بمن کن تا جميع دنيا را بتو دهم حضرت ابليس را طرد فرمودند. نوشته است که قائل اين قول از کرويّت ارض بيخبر و جاهل بوده است. زيرا هر قدر کوه بلند باشد و بعنان آسمان رسد نهايت اينست نصفه کره را کشف نمايد و نصف ديگر مستور ماند و بعد ميگويد ببينيد که نويسنده اين عبارت چه قدر جاهل و نادان بوده است و حال آنکه اين عبارت دلالت بر نهايت جهالت ميکند ولکن نوهوسان چون بشنوند وقر و رعب دين از نظرشان ميرود

اين ولتر عبارت انجيل جليل را باصطلاح عوام گرفته و از اين جاهل بوده که مقصد از شيطان عالم طبيعت بشری است که انسان را برذائل اخلاق تشويق مينمايد از جمله منازعه بقا و درندگی و اخلاق فاسده و فسق و فجور و هزليّات و عدم غيرت و خونخواری چون سباع ضاريه که منبعث از عالم طبيعت است يعنی شيطان عبارت از قوای طبيعت است که آن در عالم حقيقت بنفس امّاره تعبير شده. پس مقصد از عبارت انجيل اينست که عالم طبيعت حضرت مسيح را دلالت بر موافقت نمود تا بسبب اين قوای طبيعی تمکّن تامّ در عالم طبيعت نمايد. کوه بلند اعلی ذروه عالم طبيعت بود که در آنمقام زخارف و شئون عالم طبيعت را بنظر حضرت جلوه داد فقط نورانيّت حضرت و روحانيّت حضرت مقاومت طبيعت کرد و هواجس طبيعت را رد نمود. حال ملاحظه نمائيد که بيان چه قدر بديع است ولی آن نادان باصطلاح عوام گرفته و اعتراض بر آن روح مجسّم نموده. باری مقصود آنست که عبارات آن نادانان سبب تشويش افکار نوهوسان شود.

لهذا مرکز ميثاق در مجمع زنادقهٔ امريکا اسّ مسائل را تشريح نمود و اساس بنيان آنانرا تخريب کرد و سؤال نمود ميزان ادراک در نزد شما چه ميزانيست گفتند ميزان ادراک ميزان حسّ است هر امر محسوس محتوم است و هر امر غير محسوس مشبوه. در جواب گفته شد که ما تحرّی حقيقت مينمائيم اگر ميزان حسّ تامّ است نعم المطلوب استدلال بر اين شد ولی ميزان حسّ ناقص است زيرا حکم قطعی بوجود صور مرئيّه در مرآت مينمايد و حال آنکه معدومست و همچنين بصر جميع اين کواکب را متحرّک و ارض را ساکن حکم ميکند و حال آنکه بعقيده خود شما ارض متحرّک و کواکب ساکن است.

و همچنين نقطه جوّاله در شب در مقابل بصر دائره‌ ئی تشکيل ميکند و حال آنکه آن دائره وجود ندارد. و امثال ذلک دلائل بسيار اقامه شد که ميزان حسّ ناقص است. پس با وجود نقصان ميزان چگونه اعتماد نمود و در نهايت نطق بکمال ادب چنين بيان شد که حضرات فيلسوفها و پروفسرها يک کلمه‌ ئی ميخواهم بگويم مرنجيد اگر نميرنجيد بگويم گفتند بگوئيد نميرنجيم. ذکر شد که ميزان حسّ ميزان ادراک در نزد حيوانست مثلاً گاو هر امر محسوسی را محتوم شمرد و از حقائق معقوله غير مرئيّه ابداً خبری ندارد. گاو ابداً خبری از خدا ندارد، ابداً از عقل و معقول خبری ندارد، ابداً از قوّه کاشفه در حقيقت انسان خبری ندارد، ابداً از قوّه جاذبه خبری ندارد، ابداً از مادّه اثيريّه که معتقد شماست خبری ندارد، زيرا غير محسوس است اگر اعتقاد بمکمّليّت ميزان محسوس دليل بر دانائی و فلسفه است حضرت گاو رئيس فلاسفه است زيرا فيلسوفان بيست سال زحمت کشند و تحصيل علوم نمايند تا معتقد بر واقعيّت هر محسوس شوند گاو بمجرّد ولادت باين حقيقت متّصف گردد و فيلسوف اعظم شمرده شود.

باری جميع بدرجه‌ ئی بهيجان آمدند که شليک خنده برخاست. باری از اينگونه ادلّه در تزييف آراء مادّيون عصر که منکر حقيقت ساطعه و معارضه با دين ميکنند بايد ذکر نمود اميدوارم که تأييدات غيبيّه شامل حال گردد. و در جميع امور مؤيّد و موفّق باشيد و نسخه‌های خورشيد خاور را پی در پی بفرستيد. و عليک البهاء الابهی حيفا ٤ جولای ١٩١٩ ع‌ع


منابع
محتویات