هُو اللّه
ای ثابت بر پيمان، نامه ئی که بجناب آقا محمّد تقی مرقوم نموده بودی ملاحظه گشت سبب سرور و حبور شد. زيرا دليل جليل بر ثبوت ياران بر امر حضرت ربّ ودود بود که الحمد للّه در اين سالهای انقلاب و شدّت اضطراب و حرب عمومی ياران در نهايت استقامت و ثبات بودند. فتوری نياوردند و قصوری ننمودند حال الحمد للّه غبار جنگ نشست و دمدمه توپ و تفنگ خاموش شد بدايت طلوع صبح و سلام است. بايد همّت را بگماشت تا بيخردان از تعصّبات جاهليّه دينی و جنسی و اقتصادی و حتّی وطنی نجات يابند. از جميع قيود آزاد گردند و بوحدت عالم انسانی تعلّق تامّ يابند تا اين ابر تاريک شش هزار ساله که آفاقرا ظلمانی نموده بود بقوّه علم و عرفان متلاشی شود، و نورانيّت وحدت عالم انسانی جهانگير گردد. ديانت سبب الفت بشر شود و حميّت جنس بحميّت نوع تبدّل يابد. کره ارض وطن واحد گردد، و عالم انسانی مرآت مجلّای جهان رحمانی گردد. نفوس زکيّه مبعوث شود و انوار سبحانی در زجاجه قلوب بدرخشد. جانها جان تازه يابد و قوّت اسم اعظم چنان ارتباط بخشد که شرق و غرب دست در آغوش يکديگر نمايد. ظلمات ضلالت محو و نابود شود و نور هدايت مانند ماه تابان بر جهان بتابد. دوزخ بهشت برين گردد و سجّين طراوت و لطافت علّيّين يابد. نفحات الهی بوزد و روح ابدی حيات جاودانی مبذول دارد. جميع ياران الهی را فرداً فرداً تحيّت ابدع ابهی ابلاغ دار علی الخصوص جناب علی صاحب وکيل و بازماندگان جناب متصاعد الی اللّه آقا سيّد مهدی را. و عليک البهاء الابهی. حيفا ١٤ ازار ١٩١٩ عع